چکیده:
مبحث «روششناسی»۱ در جامعهشناسی بهطور خاص و در علوم اجتماعی و علوم انسانی بهطور عام همواره مورد توجه صاحبنظران و محققان بوده است. درگیر شدن علومانسانی با پدیدة انسانی و شناخت و تحلیل زوایا و گوشههای ناپیدا و مبهم این پدیدهها، شیوههای شناخت را از صافیها و مجراهای گوناگونی محک زده است. اعتبار روش در شناخت مسائل اجتماعی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بههمین سبب، مطالعة دیدگاههای نظری و علمی در مورد نگرش به راههای مطالعه در علوم اجتماعی، از نوسانات و تغییر مسیرهای زیادی حکایت میکند. «از دیدگاهی، روششناسی مطالعة منظم و منطقی اصولی است که تفحص علمی را راهبری میکنند. از این دیدگاه، روششناسی شاخهای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاه دیگر، روششناسی را شاخهای از علم میداند (ساروخانی، ۱۳۷۰: ۲۳-۲۲). در مقابل، تالکوت پارسنز در اثرش با عنوان «ساخت عمل اجتماعی» مینویسد: «روششناسی در اصل با روشهای پژوهش تجربی، نظیر آمارشناسی، مطالعة موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد بلکه ملاحظة زمینههای کلی برای اعتبار کار علمی است. پس روششناسی نه دقیقا یک رشتة فلسفی و نه دقیقا رشتهای علمی است» (پیشین).بههمین سان، اهمیت روششناسی تا آنجاست که ارزش و اعتبار تحقیقات اجتماعی در مرحلة اول با بررسی روششناسانة آنها آغاز میشود. بحث پیرامون وحدت روش در علوم طبیعی و علوم انسانی، آرای اندیشمندان پوزیتیویست، جامعهشناسی تفهمی، نحلة فکری اندامگرایان، شیوة نگرش رفتارگرایان و نهایتا بحث پیرامون آیین «تاویل»و مباحثی از این دست، محورهای عمده در روششناسی را بنا نهادهاند. پویایی و پرمایه شدن روشهای تحقیق در علوم انسانی مدیون نقدها و کالبدشکافیهایی است که توسط صاحبنظران در این حوزه انجام پذیرفتهاند. با نقد معیاری فراهم میشود که میتوان بین روشهای مفید و روشهای غیرکارا مرزبندی کرد. بدیهی است در مواردی که انسان اندیشه یا سخنی را به سادگی میپذیرد و در آن غور نمیکند، در واقع از نقد خودداری کرده است
خلاصه ماشینی:
"نحوة عمل مبتنی بر هرمنوتیک، بدوا به معنای تقریبی چیزی چون تفسیر کردن، فهمیدن، خود را در چیزی احساس کردن، خود را بهجای چیزی گذاشتن، بهطور درونی درک کردن، در آن مشارکت داشتن و رابطة معنا را دریافتن است.
در همین معنا، «دایرةالمعارف علوم اجتماعی» چنین مینویسد: «تأویل یا هرمنوتیک یکی از مهمترین جریانهای اندیشه در باب روشهای تحقیق در علوم اجتماعی ـ انسانی است.
ملاحظه میشود که روش فوق بهعنوان یکی از شیوههای مطالعه در علوم اجتماعی، در صدد است با پی بردن به معنی عمل انسانی ورای روشهای تجربهگرایی و تبیین، بیندیشد.
بهطور خلاصه میتوان گفت که اصحاب تأویل برای رفع بنبست تجربهگرایی که تنها خود را به تجربة حسی و مشاهده در علوم طبیعی و علوم انسانی محدود کرده بود، شکل گرفت.
صاحبنظران مکتب تأویل و توسعة آن همانگونه که در تبیین مفهوم تاریخی روش تأویل بیان شد، حوزة گستردة علوم انسانی، بهعنوان یکی از جریانهای مهم اندیشه، از این روش بهره میبرده و محور اصلی آن در الهیات و فلسفه بوده است.
نحوة عمل مبتنی بر هرمنوتیک، بدوا به معنای تقریبی چیزی چون تفسیر کردن، فهمیدن، خود را در چیزی احساس کردن، خود را بهجای چیزی گذاشتن، بهطور درونی درک کردن، در آن مشارکت داشتن و رابطة معنا را دریافتن است سطح شناخت پدیده حرکت از قشر به مغز پدیدة اجتماعی نگرش حسی جامعهشناسی پوزیتیویستی نگرش عمقی جامعهشناسی تفهمی نگرش عمقی ـ تفسیری جامعهشناسی تفسیری پدیدة اجتماعی نمودار ۱."