خلاصه ماشینی:
"دورههای سرنوشتساز و مرزی در تاریخ، این چنین افق گشوده و افتتاح شده و بنیاد پذیرفتهاند، تا هنگاهی که زلزلههای سخت و سنگین، ارض تاریخ و وجود آدمی را از اعماق به حرکت درنیاورده و طپش و لرزش و تکان و هول حقیقت و معنای بودن و نبودن و آغاز و فرجام مرگ و زندگی را تا ژرفاژرف لایههای نهانتر هستی خویش احساس نکرده و نیازمودهایم و اثقال ارض تاریخ و هستی انسانی ما به بیرون فوران نکرده و خود را زیر آواری از پرسشهای سخت و سنگین نیافتهایم، طلب حدیث و خبر از وضع وجودی خویش از«ملکوت آسمانها»یعنی حقیقت وسرچشمهی «چیزها»، از اینکه بهحقیقت که هستیم و چه نیستیم و اینکه براستی معنا و حقیقت حضور ما در جهان چیست، نکردهایم.
به دیگر سخن مژده و ارمغان منادیان تاریخ متعالی برای جامعه و جهانی که تاریخ سکولار بر آن سروری و سیادت میکند و همهی قارهها وجغرافیای بشری را کوبیده و درنوردیده است؛ چیست؟ انسان تاریخ متعالی چگونه انسانیست؟ افکندن طرح، کدام ارزشها و فضیلتهایی را در تاریخ امید و ایمان میورزد؟ کدام نحوهی بودنی را بر شانهی کدام ارزشها و آرمانهایی تمایل میورزد، بنیان گذارد تا جایگزین نظامهای ارزشی مستقر و مسلط بر تقدیر تاریخی بشر دورهی جدید بکند؟ و کدام اندیشه و دانش و دانایی و حکمت و خردی را میخواهد برکرسی اندیشه و دانش و نظامهای دانایی دیگر بنشاند؟ افکندن تاریخ در مسیری دیگر بیتردید بدون بهرهمندی و برخورداری از توشهی فکری و تجهیز معنویتی اصیل و قوی و رهاییبخش، بدون دلیری و دلاوری ورود برای رویارویی و دست و پنجه فشردن با حریف در آوردگاههای سخت و سنگین و زلزلهخیز تاریخی، بدون آنکه خود مصداق زنده و جانبخش همهی ارزشها و فضیلتهایی باشیم که منادی آن به دیگران هستیم، یقینا ممکن و شدنی نیست."