چکیده:
معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی از جمله مسائلی است که در حوزه مباحث
کلام جدید و فلسفه دین از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است.در این مقاله، سعی بر
آن است که با بررسی اجمالی برخی نظریات مطرح شده، به مبنای معناداری و اثباتپذیری
گزارههای دینی توجه شود.بیتردید با توجه به گستردگی این موضوع، و ارتباط آن با
مباحث مختلفی در حوزه معرفتشناسی، فلسفه علم و فلسفه ذهن، صرفا به ذکر آراء و
اقوال و تحلیل کلی آنها بسنده شده است.برای این منظور، دیدگاههای مطرح در این مقاله در دو محور دیدگاههای
پوزیتویستی(معیاری زبان علم)، و دیدگاههای تحلیلی- کارکردی گزارهها، ارائه شده و
مشخصههای اصلی نظریات مذکور تلخیص گردیده است.در ادامه، مولف با تاکید بر رویکرد
پوزیتویستی
تمامی نظریات مطرح شده، علیرغم تکثر آن، و با اشاره به مسأله معرفت
و تحلیل اجزای آن، مقولات و گزارههای دینی را معنادار و اثباتپذیر میداند، و بر
این مطلب شواهد و براهینی اقامه میکند.همچنین در این مقاله، به ضرورت تفکیک دو
مقوله معناداری و اثباتپذیری که از اهمیت خاصی برخوردار است، نیز اشاره شده است.
خلاصه ماشینی:
"اما باید بدین نکته توجه جدی کرد که اگرچه پوپر درصدد تفکیک نظریه ابطالگرایی از معنیداری بوده است، اما نهایتا لازمه این نظریه، غیر علمی بودن گزارههای غیر تجربی(از قبیل گزارههای دینی)، و در نتیجه موهوم بودن، و یا بیمعنا بودن آنها است.
از نظریات فوق این نتیجه به دست میآید که اگرچه بریث ویث در ظاهر مدعی است به مسأله بیمعنا انگاری گزاره های دینی برمبنای پوزیتویستی جواب قانعکنندهای داده است، اما چنین نظریاتی در معرفتشناسی دینی، تفاوت چندانی با مبانی پوزیتویستی معناداری گزارههای دینی ندارد.
هیک پس از بیان مبنای فوق و ارتباط منطقی ابطال و اثبات، مدعی است که گزارهای نظیرخدا وجود دارد، همه ویژگیهای اثباتپذیری گزارهها را در خود دارد، چرا که در این گزاره و مشابه آن، تجربهای وجود دارد که صدق آن گزاره را برای شخص آشکار میکند و به توسط همین تجربه، زمینه هرگونه شک در معنا و یا صدق در حقیقت مرتفع میگردد.
حتی هیک که در این زمینه با تقید بیشتری نسبت به گزارههای دینی و معناداری آنها قدم برداشته، سعی کرده است که با تکیه برمبنای تجربی، مسأله معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی را حل کند، بدون توجه به اینکه اصل و مبنای چنین معیاری نه تنها برای گزارههای دینی که حتی برای معنابخشی به گزارههای دیگر از قبیل قضایا و احکام ریاضی، منطقی و قواعد و اصول کلی علمی نیز ناتوان و ناکافی است."