خلاصه ماشینی:
"دولت محدود «چگونه دولت میتواند این اعتماد را در صاحبان داراییها بهوجود آورد که از قدرت خود برای به دست آوردن درآمد داراییهای حاصل از حقوق مالکیت صاحبان داراییها، بهصورت مالیات، استفاده نخواهد کرد و یا بهطورکلی با مصادرهی داراییهای آنها، کل حقوق مالکیت آنها را منسوخ نمیکند؟ » این امر یک پرسش اساسی است که به «اعتبار» تعهدی مرتبط میشود که دولتها با عملکرد خود در جامعهی مخاطب خود ایجاد میکنند و آن را بهوجود میآورند.
اما اینکه چگونه این نظم و ترتیبها اعتبار میگیرند؟ چه عواملی سبب میشوند که دولت به طور یکجانبه به تغییر قواعد مبادرت ورزد، وقتی که صاحبان داراییها ثروت خود را در داراییهای مولد سرمایهگذاری کردهاند؟ و بهطور ریشهایتر، چه چیزی دولت را از مصادرهی این داراییهای مولد باز میدارد؟ اینها پرسشهای اساسی هستند که پاسخ مناسب به آنها، ضامن همبستگی و انسجام اجتماعی، و بهدنبال آن رشد و شکوفایی کشور خواهد بود.
آنچه که حائز اهمیت میشود این است که هر تلاشی که توسط دولت برای تغییر سیاستهای اقتصادی صورت گیرد، بهنحوی که منافع آن متوجه صاحبان داراییها باشد، تأثیر منفی بر ثروت و آسایش اعضای مهم نخبگان سیاسی حامی دولت خواهد داشت.
نکتهی اساسی سرمایهداری خویشاوندی این است که دولت مجموعهای از سیاستهای اقتصادیای را طراحی میکند که به یک گروه از دارندگان دارایی، نرخ بازدهی بهاندازهی کافی بالا میدهد تا آنها را ترغیب به سرمایهگذاری کند؛ بدون آنکه دولت تضمینی برای حضور «دولت محدود» فراهم آورده باشد."