خلاصه ماشینی:
"اما باید توجه داشت که هدف در توسعهی اجتماعی، توسعهی خود جامعه -بهعنوان مجموعهای از مناسبات است که بین آدمها برقرار میشود- و همچنین تقویت سرمایهی اجتماعی، زیرساختهای جامعه، اعتماد در جامعه، روابط اجتماعی، سرزندگی و پویندگی و پویایی جامعه است؛ یعنی توسعهی اجتماعی بهنحوی دفاع از قلمرو جامعه نیز هست و هدفش فقط توسعهی منابع نیست.
لذا میتوان گفت که مباحث توسعهی اجتماعی، نسبت به سایر صورتهای توسعه جایگاه بالاتری دارد چراکه ملاکهای ارزیابی توسعه را مطرح میکند که البته این ملاک، خود جامعه است.
همچنین جامعهشناسی تأکید دارد که فرایندهای برنامهریزی توسعه باید فرایندهایی فراگیر، همهجانبه و با مشارکت گروههای مختلف اجتماعی باشد؛ یعنی توسعهای که افراد خود را بهعنوان سوژهی توسعه احساس کنند -و نه ابژهی توسعه- و در فرایندهای تعریف اهداف و تبدیل این اهداف به برنامهها و اجرای این برنامهها، همهی مردم مشارکت فعالی داشته باشند.
با توجه به مسئلهی ناهمزمانی دانش در ایران که شما در کتاب خود با همین نام در سال 82 به آن پرداختهاید، چگونه میتوان از جامعهشناسی برای حل مسائل اجتماعی ایران استفاده کرد؟ اکنون ظرفیتهای بالفعلی در این حوزه در کشور وجود دارد و مواردی نیز قابل ادعا است که میتوان به آنها رسید.
آیا میتوان گفت که پژوهشهای دانشگاهی و پایاننامههای دانشجویی، اکنون بیشتر به مسائل خرد جامعه میپردازند در حالی که توسعه یک مسئلهی کلان است؟ آیا ظرفیت پرداختن به مسائل کلان در دانش جامعهشناسی ما وجود دارد؟ در پایاننامههای دانشجویی اشکالی ندارد که به مسائل خرد پرداخته شود اما اساتید باید برای خود، پروژههای پنجساله و دهساله داشته باشند و در آن پروژهها به مسائل کلان بپردازند."