خلاصه ماشینی:
"کارکرد بازنمایی روابط قدرت، حول امور رؤیتپذیر و گزارهپذیر: «برای هر شکلگیری تاریخی باید بپرسیم که چه چیزی به هر نهاد موجود روی این چینه بازمیگردد، یعنی این نهاد چه مناسباتی از قدرت را ادغام میکند و چه مناسباتی را با نهادهای دیگر حفظ میکند.
هر وضعیت مستقر و موجودی، برساختهی نموداری از قدرت است که با تولید نهادها و حقیقت، به ابژههایش شکل میدهد و آنها را در راستای پایدارماندنش صورتبندی میکند.
(فوکو 1387، 166) هر شکل از قدرت که بالفعل میشود و توسط نهادها و دانشی که این نهادها تولید میکنند -به عبارت دیگر و در معنایی کلی، توسط سیاست موجود و مستقر- بازتولید و بازنمایی میشود، تنها و تنها یک شکل از زندگی را برای ابژههایش روا میدارد و مابقی اشکال نهفته و امکانات متکثر زندگی را حذف میکند.
به همین دلیل برای دستیابی به نهفتگیهای دیگر زندگی و در نتیجه تحقق زندگی تا سرحداتش، باید در برابر هر شکل از قدرت که وضعیت موجود را تولید میکند مقاومت کرد.
» (همان) در نتیجه فلسفه که هدفش گونهای دیگر اندیشیدن و وارهیدن از آنچه هستیم به نفع آنچه میتوانیم باشیم، است (فوکو 1390، 503)، باید برای تحقق این هدف، از همین نقاط مقاومت مقطعی و سیال آغاز کند؛ از آن نقاطی از نمودار، که در نظم موجود جا نیفتاده و حل نشدهاند؛ از آن نقاطی که «خارج» از طریق تحقق آنها، شکافهایی را در وضع موجود ایجاد و شکل آن را عوض میکند.
از طرفی، هدف فلسفه، به عنوان اندیشهی مقاومت، چنانکه گفته شد، برهمزدن وضع موجود و مستقر و در نتیجه مقاومت در برابر دانشی است که نهادها تولید میکنند."