خلاصه ماشینی:
"فدائیان اسلام در سالهای دههی سی، بحث حکومت اسلامی را مطرح کردند اما از آنجا که بحث کاملا جدیدی بود، مورد استقبال واقع نشد و حتی از سوی اطرافیان آیتالله بروجردی در مدرسهی فیضیهی قم، تنبیه نیز شدند؛ در واقع، فدائیان اسلام، گروه تندرویی بودند.
این طرح بحث ولایت فقیه، در حوزهی علمیهی نجف که بهشدت طرفدار مشروطه بود، نزاع گستردهای ایجاد کرد و موجب شد امام (ره) تحت فشار زیادی قرار بگیرد؛ بهگونهای که موجب نارضایتی برخی از شاگردان ایشان مانند مرحوم خلخالی -که کارگزار مالی ایشان در نجف بود- از آن اوضاع آشفته شد.
مرحوم آیتالله بهشتی، آیتالله مشکینی، آیتالله منتظری و آقای هاشمی رفسنجانی سوسیالیسم اسلامی را ترویج میکردند و در مقابل آنها، اعضای جامعهی مدرسین مانند آیتالله شرعی و آیتالله آذریقمی قرار داشتند که اکثرا تابع فقه سنتی بودند.
این امر باعث شد که روحانیون مبارز در مقابل دولت قرار بگیرند و آقای هاشمی رفسنجانی در خطبهی نماز جمعه، به آنها اتهام ضد ولایت فقیه بودن بزند.
با فروپاشی شوروی در اوائل دههی نود میلادی، طرز فکر روحانیون مبارز نیز کمکم تغییر کرد و به سمت دولت آقای هاشمی رفسنجانی گرایش پیدا کردند.
آقای هاشمی رفسنجانی که متوجه شد بهخاطر عملگرایی و مصلحتگرایی افراطی و طرفداری از اقتصاد آمریکایی دیگر جایگاهی در راست سنتی ندارد، در خطابهی آخر خود در نماز جمعه گفت: راستیها میخواهند در انتخابات تقلب کنند و با این جمله به سوی آقای خاتمی گرایش نشان داد.
این امر همانند سرنوشت دولت آقای خاتمی است که از فلسفه و عدالتگرایی شروع کرد ولی در آخر به یک نوع لیبرالیسم و آزادیگرایی و ملیگرایی رسید."