چکیده:
این مقاله به بررسی قیام امام حسین(ع)در شعر نوپرداز عرب پرداخته است.از نظر
آنان امام حسین(ع)رمز حق و عدالت و تجربه تاریخی است.از نگاه شاعری چون«احمد دحبور»راه نجات، راه بازگشت به کربلاء است و هر انسانی
میتواند به محض اراده خود، وارد آن شود.«أمل دنقل»و«محمد علی خفاجی»اعتقاد دارند که اوضاع کنونی مانند اوضاع و شرایط
زمان امام حسین(ع)و کوفی مسلکی نیز در قرن بیستم جاری و ساری است، لذا امیدی به
تغییر شرایط و اوضاع نیست.«قاسم حداد»سر مبارک حسین را بسان پرچمی از حق و عدالت میداند که به هر سرزمینی
برود، آن را پر از مهر محبت میکند.«مظفر نواب»حاکمان امروزه عرب را مانند یزید میداند لذا به حسین و شمشیرش در
این زمان نیاز است.«عبد الرحمن شرقاوی»میگوید باید یاد حسین در دلها زنده بماند، و
هرگاه ملتی بخواهد عدالت را بگستراند باید حسین را به یاد آورد.و اگر در مقابل ستم
قیام نکند و عدالت را برقرار ننماید گویی دوباره حسین را کشته است.از نظر«محمد عفیفی»امام حسین قیام نکرد تا انتقام ستمدیدگان را از ستمگران
بگیرد، بلکه قیام کرد تا راه و رسم ستمستیزی را به ستمدیدگان بیاموزد.«أدونیس»قیام حسین را باکل هستی هماهنگ میداند.از نظر وی کل هستی از قیام حسین
متأثر گشته است.سنگها بر او میگرید و گلها بر شانههایش میروید، و رودخانهها
برجنازه حسین روان است و درختان خم شدهاند تا بر حسین نماز بگذارد.پس تا هستی است
حسین هم هست.
خلاصه ماشینی:
"نسیر و نعرف کیف نشق التراب، و نبذر داخله الکائناتو کیف نحز الرؤوس و نزرعها عبر کل العصورفنحن الحسین المسافر من کربلاءو رأس الحسین الممزق بین دمشق و بین الخلیجو نحمله و نستریح علی سورة المومیاء 2شاعر سر حسین را رمز انقلاب و عصیان علیه ستم حاکم میداند و اوضاع کشورهای عرب را به آتش زیر خاکستر تشبیه میکند و آنگاه اظهار میدارد که گرسنگان(مردم عرب)منتظر ورود سر حسین هستند، و با ورود سر مبارک به این سرزمین، کشور تبدیل به عروسی میگردد که هزاران عاشق دارد و عشق در تمامی بلاد فراگیر میشود و حق و باطل از هم جدا میگردند:و یسقبل الجوع رأس الحسین و یفتح باب الحریقلیدخل رأس الحسین...
محطات عشق و سیرا بلاحیرة فی الطرق 1بدین ترتیب انقلاب حسین همگانی میگردد و شاعر همه را دعوت به پیروی از این انقلاب مینماید، لذا کربلاء قابل تکرار است:نسیر معا اتبعونانلاقیکم عند رأس الخلیحنسیر و نحن جمیع اللغات الغربیةو نحن الحبیب الذی عرف الدرب نحو الحبیبة 2اما«مظفر نواب»شاعر خشمگین عراقی در قصیدهای مشهور با عنوان«وتریات لیلیة»به حادثه کربلاء گریزی میزند و آن را دستاویزی قرار میدهد تا حاکمان ستمگر عرب را رسوا نماید.
(و یندفع خارجا بسیفه) 1و حسین تنها با تاریخ سخن میگوید و از او میخواهد خوابزدگان را بیدار نماید و پرچم شهیدان را در تمامی سرزمینهایی که ستم در آن حاکم است برافرازد و جسد شهدا را پرچمهای خونین حق قرار دهد تا دنیا برای همیشه رنگ خون به خود بگیرد و در نهایت از مردم میخواهد از قاتلان حسین بن علی پند گیرند، زیرا«حسین انتقام الهی است که باید آن را بطلبند»:الحسین:أنا وحدی ها هنا..."