چکیده:
مسأله شر از مسائلی است که برخی فیلسوفان ملحد، آن را دلیلی برای رد وجود خداوند عنوان کردهاند. جی. ال. مکی از جمله فیلسوفانی است که در مقاله "شر و قدرت مطلق" (Evil and Omnipotence)، در صدد آن است که اثبات کند، شر موجود در عالم با برخی صفات خداوند، همچون قدرت مطلق و خیر مطلق منافات دارد، در نتیجه متأله یا باید به وجود خدا بدون این صفات معتقد باشد یا باید اساسا منکر وجود خدا شود. از منظر فلسفه اشراق ساختار استدلالی مکی در مسأله شر قابل قبول نیست. سهروردی با قضایای مقوم مکی مخالف است. او خداوند را خیر محض و شر را امر عدمی میداند و تعلق نگرفتن قدرت واجبالوجود به محالات ذاتی را محدود کننده قدرت او به حساب نمیآورد، بهعلاوه معتقد است وجود شر با هیچ یک از کمالات خداوند منافات ندارد و شر
خلاصه ماشینی:
"بخش اول اصلیترین قسمت مقاله است، زیرا به صورت ضمنی بخش دوم را پوشش میدهد؛ یعنی شبهات مطرح شده در بخش دوم با ارجاع به مبانی سهروردی در بخش اول برطرف خواهد شد و در نهایت به سؤالهای زیر از دیدگاه سهروردی پاسخ داده خواهد شد: آیا وجود شر با قدرت و یا خیر محض بودن خدا منافات دارد؟ چه توجیهی برای شرور در این عالم وجود دارد؟ آیا خداوند نمیتوانست از شر قلیل موجود در عالم صرف نظر کند؟ اساسا چه زمانی انسان با مسأله شرور و تقابل آن با صفات خداوند روبه رو میشود؟ طرح مسأله مکی در مقاله "شر و قدرت مطلق" مینویسد: "مسأله شر علاوه بر این که نشان میدهد باورهای دینی فاقد تکیهگاهی عقلانی است، آشکار میکند که آنها مسلما غیرعقلانیاند؛ به این معنا که بعضی از اجزای این نظریه عمده کلامی با اجزای دیگرش ناسازگاری دارد و ناسازگاری اجزا نیز چنان نیست که متأله بتواند به آنها همچون یک کل معتقد باشد، مگر اینکه از عقل فاصله بیشتری بگیرد.
پرسشی که در اینجا پیش میآید، این است که آیا شر خلق شده است و یا ما به واسطه نبود خیر و کمال، وجود را به آن نسبت میدهیم؟ اگرچه مکی در ابتدای مقاله خود عنوان کرده، کسی که اعتقاد به عدمی بودن شر دارد، مسأله شر و تعارض آن با وجود خدا و صفات او، برای وی به وجود نخواهد آمد، اما مسأله این است که آیا اساسا اعتقاد مکی به وجود شر میتواند مبنای صحیحی داشته باشد؟ بدون تردید، مکی شر را مستقیما به خدا نسبت نمیدهد، زیرا با توجه به گزاره الحاقی دوم که عبارت است از «خیر نقطه مقابل شر است، به نحوی که فرد خیرخواه تا آنجا که بتواند شر را از بین میبرد»، پیشفرض خود را خدایی خیر قرار داده که خیر از او صادر میشود، نه شر و اگر شری را مشاهده کند، به خاطر خیر محض بودنش بدون تردید آن را از بین خواهد برد."