چکیده:
در حکمت صدرایی توحید ذات از وحدت واجب الوجود تا بلندای وحدت وجود، مراتب و درجات دارد. مدرس زنوزی و بانو امین هر چند هر دو صدرائی مشربند، لیکن درتبیین توحید وجود مشترک نیستند. بانو همچون صدرا از هر دو تعبیر وجود رابطی و رابط، بهره میبرد. حکیم مدرس اگرچه از بکار بردن لفظ وجود رابط، احترازی ندارد، اما در تحلیل آن گونهای دیگر عمل مینماید. جالب اینجاست که ایشان از عدم مشارکت واجب با ممکن در مفاهیم وجودی و بازگشت علیت به تشان سخن میگوید، ولی مصرانه میکوشد که از مبنای خویش در کثرت وجود، عدول ننماید که البته در مورد نخست- بر خلاف آن دیگر- صدرا و بانو نیز چنین خط مشیی دارند. نگارنده هر چند در مورد اول، کلام ایشان را صائب میداند، ولی از دریچه فهم او، سلوک این حکیم متاله از وجود رابطی معلول تا نظریه تشئون، رهین توفیق نیست.
خلاصه ماشینی:
"به عبارتی، چون معلول از حیث وجود هیچگونه استقلالی از خود ندارد و وجودش بتمامه وابسته به علت است، صفاتی که در مرتبه ذات به چنین معلولی نسبت داده میشود، به حقیقت و نه به مجاز به «مربوط الیه» آن در مرتبه فعل، نسبت داده میشود؛ چرا که خود ذات ممکن و اوصاف او، فعل علت محسوب میشوند:18 «بهتر این است که گوییم هر صفت و کمال وجود بما هو وجود، جمالیه یا جلالیه، ذاتیه باشد یا فعلیه که در جلی نظر جمهورهم به حق اول منسوب بود هم به خلق او؛ در نظر دقیق فلسفی، نسبت آن صفت و کمال به خلق بعینها نسبت او بود به حق اول- تبارک و تعالی- نه به حسب ذات او و مرتبه ذات او و وجدان ذاتی او، بلکه به حسب فعل او و در مرتبه فعل او و وجدان فعلی او» (همان) بانو امین نیز به این حقیقت اشارت دارند و جالب اینکه همانگونه که قسمت آغازین کلام ایشان نشان میدهد، ایشان نیز مانند صدرا و حکیم مدرس در حالی به توضیح این مهم میپردازند که نفی وجود فی نفسه از ممکنات ننموده؛ به کثرت وجودی ملتزم هستند: «کما یستند فعل العبد الیه حقیقة کذلک یستند ایضا الی موجده حقیقة لانه کما ان وجود زید بعینه امر متحقق فی الواقع منسوب الی زید بالحقیقه لا بالمجاز و هو مع ذلک شأن من شئون الحق تعالی فکذلک جمیع افعاله و شئونه و کل ما یصدر عنه منسوب الیه بالحقیقه لا بالمجاز» (امین، 1373: 124)."