چکیده:
مقالهای حاضر با هدف بررسی و نقد آرای فیلسوفان زبان و معنیشناسان منطقی
دربارهی الفاظ خاص و عام نگاشته شده است.برای دستیابی به این مهم، ابتدا به معرفی
لفظ خاص و مسالهی تحلیل چنین لفظی در معنیشناسی منطقی پرداخته خواهد شد و سپس از
همان روش برای معرفی و بررسی لفظ عام بهره گرفته خواهد شد تا از این طریق صحت و سقم
آرای فیلسوفان زبان و معنیشناسان منطقی از منظر معنیشناسی زبانی معلوم گردد.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب، اگر اسم خاص، شکلی اختصاری از وصف خاصی باشد که ما در ذهن داریم، وقتی این اوصاف خاص با یکدیگر تفاوت داشته باشند، ما در سطح انتزاعی ساخت منطقی هیچ ارتباطی با یکدیگر برقرار نخواهیم کرد، مگر اینکه یا معتقد باشیم برای هر اسم خاص، وصف خاص واحدی در ذهن تمامی سخنگویان یک زبان وجود دارد که راسل چنین نظری را تأیید نمیکند، و یا مدعی شویم که«فاتح نبرد ینا»و«مغلوب نبرد واترلو»همان«ناپلئون بناپارت»اند که در جهان خارج وجود داشته و همه به او ارجاع میدهیم، که درست عکس دیدگاه راسل دربارهی اسامی خاص خواهد بود و تازه به نظریهی توصیفات راسل نیز مغایرت خواهد داشت.
اگر فردی بپرسد«شیخ اشراق کیست؟»یا«شیخ شهاب الدین سهروردی کیست؟»این امکان وجود خواهد داشت که در هر دو مورد از وصف خاص«نویسندهی رسالهی عقل سرخ»استفاده شود، حال به ساخت منطقی(16)توجه کنید: (16)خیلیها نمیدانند که[حد اقل یک x نویسندهی رسالهی عقل سرخ است و حد اکثر یک x نویسندهی رسالهی عقل سرخ است و x ای که نویسندهی رسالهی عقل سرخ است، نویسندهی رسالهی عقل سرخ است.
بنابراین، به گفتهی پوتنام، معنی آن«چیز»در خود آن«چیز»ی نهفته است که«سیب زمینی»، «آلو» یا هر اسم دیگری مثل otatoP را برایش در نظر گرفتهایم(صفوی، 1381، 138) مسلما این دیدگاه نیز در نوع خود از نارساییهای برخوردار است که به اعتقاد نگارندهی این سطور به گروهبندی اسامی عام به ملموس و غیرملموس باز میگردد."