چکیده:
اصطلاح«جریان شعری»برخلاف اصطلاحات شناخته شده نزدیک به آن، یعنی سبک و مکتب که
تقریبا معنا، مفهوم و مصادیق روشنی دارند، مبهم بوده و در نقد ادبی اروپایی نیز
معادلی برای آن وجود ندارد.این اصطلاح از جمله برساختههای منتقدین معاصر ایران است
و برای تبیین ویژگیها، اختلافات و اشتراکات شاخههای شعر معاصر اعم از کلاسیک و
جدید وضع شده است.اگرچه ممکن است طیف معانی و مصادیق اصطلاح مذکور برای واضعان آن
تا حدودی روشن باشد، اما تاکنون کسانی که درباره شناسایی، تبیین و دستهبندی
شاخههای متعدد شعر معاصر تحقیقاتی انجام دادهاند، تعریفی از این اصطلاح ارائه
نداده و تمایزها و اختالافات آن را
با«سبک»و«مکتب»مشخص نکردهاند.این مقاله میکوشد ضمن بررسی
سیر«جریانشناسی شعر معاصر»به تعریف و تبیین این اصطلاح پرداخته و رابطه آن را با
سبکشناسی و مکاتب ادبی نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"پیشینه جریانشناسی در شعر معاصر ایران چنانکه گفته شد اصطلاح«جریان»برای توصیف گرایشهای فعال شعری برای اولینبار در حوزه نقد ادبی غیر رسمی ایران استفاده شده و اگرچه شاید ممکن است به کار برندگان آن تا حدودی به طیف معانی این واژه در تبیین گرایشهای شعری آشنا بوده باشند، اما تلاشی برای توضیح و تعریف آن تاکنون صورت نگرفته است.
استاد شفیعی کد کنی نیز در سال 1358 در جریان تدریس ادبیات معاصر و نقد ادبی تلاش کرد به نوعی تقسیمبندی و جریانشناسی از شعر جدید فارسی دست یابد.
شمس لنگرودی در تاریخ تحلیلی شعر نو که مفصلترین اثر چاپ دشده در این حوزه است، ضمن معرفی شاعران برجسته نقد و تحلیل آثار آنها، به نوعی جریانشناسی نیز نزدیک میشود.
(همان، 200-209)علی حسین پور چافی نیز در رسالهای که تحت عنوان«طبقهبندی و نقد و تحلیل جریانهای شعری فارسی از سال 1332 تا 1357»در دانشگاه تربیت مدرس از آن دفاع شده است، گرایشهای عمده شعر فارسی را در این سالها به ششش جریان عمده سنتگرایان معاصر، رمانتیک عاشقانه و فردگرا، رمانتیک جامعهگرا و انقلابی، سمبولیسم اجتماعی، موج نو و حجمگرا و شعر مقاومت تقسیم میکند.
او شاعرانی مانند هوشنگ ایرانی و نادر نادرپور را که هریک مسیری جداگانه رفته و کمتر از نیما تاثیر پذیرفتهاند، جریانهای جدیدی میداند(نگین، 1354، 8-10)چنانکه ملاحظه میشود تقسیمبندی رویایی علاوه بر این که جامع نیست، از سنتگرایان شعر موج نو و حجم که خود از مؤسسان آن است، صحبت نمیکند."