چکیده:
این پژوهش شامل بررسی و مقایسه کاربرد عنصر داستانی طرح یا پیرنگ، در منظومه
خسرو و شیرین نظامی و بیژن و منیژه شاهنامه فردوسی است.پس از تعریف مفهوم طرح و
بررسی انواع آن از جمله طرحهای منطقی و محکم، طرحهای سست و غیر معقول، طرحهای
تاریخی، دینی و اعتقادی و...، به بررسی آن در دو مثنوی مذکور میپردازیم.به دلیل در هم تنیدگی عناصر داستان و توفیق فردوسی در کاربرد برخی عناصر داستانی
چون شخصیتپردازی(به سبب ارائه شخصیتهای جامعتر، واقعیتر و ملموستر و با زوایای
پنهان و آشکار شخصیتی و جنبههای مختلف انسانی و...)گفتگو(به جهت ارائه گفتگوهای
طبیعیتر، تناسب و هماهنگی بیشتر لحن و گفتار شخصیتها با روحیات و ذهنیاتشان،
عدم امکان حذف گفتگوها و...)و زاویه دید(به دلیل استفاده مناسب و در حد
اعتدال از صحنههای نمایشی و فاخ منظرو...)، همچنین به هم پیوسته
بودن حوادث منظومه بیژن و منیژه و روابط مستقیم حاکم بین آنها، نسبت به خسرو و
شیرین نظامی که داستان را به عرصهای برای هنرنمایی در بیان و بدیع و تفصیل مطالب
مبدل میکند، میتوان نبیجه گرفت که فردوسی در کاربرد عنصر طرح، منطبق با معیارهای
داستاننویسی معاصر، در مثنوی بیژن و منیژه، توفیق بیشتری نسبت به نظامی در مثنوی
خسرو و شیرین دارد.
خلاصه ماشینی:
"پس از آمدن رستم به ایران، باز از گرگین سخن به میان میآید: چو گرگین نشان تهمتن شنید بدانست کآمد غمش را کلید فرستاد نزدیک رستم پیام که ای تیغ بخت و وفا را ینام مرا گر بخواهی ز شاه جوان چو غرم ژیان با تو آیم روان (شاهنامه، جلد 5، ابیات 826، 828، 834) هنگام فرا رسیدن لحظه رهایی بیژن از بند، که خواننده، بیصبرانه منتظر نجات وی است و به چیزی نمیاندیشد، در این حال نیز فردوسی، که گرگین را از یاد نبرده است، از رستم میخواهد قبل از آزادی بیژن، تکلیف گرگین را مشخص نماید، بدین جهت رستم به بیژن میگوید: کنون ای خردمند آزاده خوی مرا هست با تو یکی آرزوی به من بخش گرگین میلاد را ز دل دور کن کین و بیداد را بدو گفت رستم اگر بد خوی بیاری و گفتار من نشنوی بمانم تو را بسته در چاه، پای به رخش اندر آرم شوم باز جای (همان، ابیات 1094، 1095، 1099، 1100) به عبارتی، حوادث مثنوی بیژن و منیژه، هرکدام مقدمه، پیش زمینه و بستری برای تولد حوادث و رویدادهای دیگرند."