چکیده:
موضوع پژوهش حاضر بررسی بیانیهها و مواضع آیتالله گلپایگانی در قبال سیاستهای حکومت پهلوی و ارتباط با کارگزاران آن است. باتوجه به اندیشه سیاسی آیتالله و اعتقادشان به ولایت عامه فقیه، یافتن دلایل رفتار متفاوت ایشان در مقابله با حکومت پهلوی در مقاطع مختلف، مسئله اصلی این پژوهش است. آنچه از رفتار سیاسی آیتالله گلپایگانی در این مقطع قابل تحلیل است اینکه در طول دوره مورد بحث نمیتوان رویهای یکسان و نموداری خطی از رفتار سیاسی آیتالله مشاهده کرد. وی گاه ساکت است و از همراهی با دیگر مراجع کنارهگرفته و گاه همگام با دیگران و با قدرت در میانه میدان مبارزه حاضر است. نتیجه به دست آمده در این تحقیق، نشان میدهد که آیتالله گلپایگانی که هر نظامی جز بر مبنای ولایت فقیه را نظامی طاغوتی میدانست، مشروعیتی برای حکومت پهلوی قائل نبود و سکوت مقطعیاش نیز نه از رضایت از اقدامات حکومت که بر اثر جبر زمانه و آماده نبودن شرایط برای برپایی حکومت مطلوبش بود.
The current article tries to study Ayatollah Golpayegani's declarations+ and stances toward the policies of Pahlavi regime and relations with its agents. Taking ayatollah's political thought i.e. his belief in general welayat-e faqih into consideration, the main concern of this article is to find reasons behind his different behaviors to confront with Pahlavi regime in different stages. What can be analyzed of his political behavior in this stage is that during this period no steady trend and no linear diagram of his political behavior can be identified. Sometimes he is silent and keeps away from other marjas and sometimes he accompanies others and is vigorously present at the heart of the battle zone. Findings of this research indicate that Ayatollah Golpayegani who considered any ruling system other than a system based on welayat-e faqih to be the ruling of tagoot [false deities], did not considered any legitimacy for Pahlavi regime. His occasional silence was not because he was satisfied with measures by the ruling system but because of the constraints and because conditions were not prepared to establish his desired type of ruling system.
خلاصه ماشینی:
(همان: 28) اما با بیتوجهی دولت به این تلگراف چندروز بعد آیتالله گلپایگانی دومین تلگراف خود را همزمان برای شاه و نخست وزیر ارسال میکند که به خصوص در مورد نخست وزیر، لحن آن تندتر مینماید: آقای نخست وزیر؛ شما اگر به بقای این مملکت و مصالح عالیه آن علاقه دارید باید بدانید که به اتکای قدرت شخصی، جعل قانون و مقررات، آن هم برخلاف قوانین مقدسه اسلامی، غیرقابل اغماض و سبب تزلزل ارکان استقلال مملکت است و بعد از این همه تذکرات و تلگرافات علمای اعلام و طبقات مختلف شهرستانها هرگونه مسئولیتی متوجه شخص جنابعالی خواهد بود...
(همان: 480) نامهها و بیانیهها از فرودین ۴۲ تا شهریور ۴۸ موضوع تعداد درصد حوادث ۱۵ خرداد ۳ ۲۰% نامه به امام در تبعید ۳ ۲۰% اعلامیه ضد اسرائیل ۲ ۳۳/۱۳% زلزله خراسان ۱ ۶۶/۶% نامه به مجلس سنا درباره قانون خانواده ۱ ۶۶/۶% دخالت اوقاف در مدیریت مدرسه حاج ابوالفتح ۵ ۳۳/۳۳% آیتالله گلپایگانی در این دوره با تغییر شیوه و رفتار سیاسی خویش با پرهیز از جنجال و مواجهه علنی با حکومت، مطالبات و خواستههایش را از طریق مذاکره مستقیم با نمایندگان حاکمیت پیگیری میکرد.
1 در این برهه کوتاه از آیتالله تعداد 82 سند در کتاب اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده که با توجه به آنکه ایران خود آبستن مهمترین حوادث جهان اسلام بود، به جز مواردی انگشت شمار در واکنش به حمله اسرائیل به جنوب لبنان، همگی جنبه داخلی داشته و در اعتراض به اقدامات و سیاستهای رژیم پهلوی بهخصوص خشونتش در قبال مخالفان معترض است.