چکیده:
از مهمترین ویژگی انسان قدرت شناخت اوست، و از برترین و موثرترین شناخت ها هستی شناسی است. انسانها در باور هستی شناسی و اعتقاد به خالق و مخلوق به چند دسته تقسیم می شوند. جمعی تباین وجود خالق با مخلوق را پذیرفته و گروهی تساوی همه موجودات با خالق را طرح نموده و عده ای وحدت خالق و نفی کثرات را ذکر کرده اند. در میان فلاسفه وحدت تشکیکی وجود برترین تفسیر وحدت و کثرت با مشی فلسفی است که بوسیله ملاصدرا به اثبات رسیده، لکن او در مراحل تکامل بینش، به وحدت وجود عرفانی قائل شده که در آن حقیقت وجود تنها و تنها حضرت حق است و کثرات ، ظهور و جلوات و نمود آن حقیقت اند، لذا مخلوقات نه عین حقیقت وجودند و نه مثل و نه مباین آن. برخی از قائلین به وحی از وحدت وجود عرفانی عینیت یا مثلیت خالق و مخلوق را فهمیده و سخت با آن به مخالفت و معارضه برخاسته اند، زیرا آن بینش را خلاف مکتب وحی و عقل پنداشته اند، این مقاله ابتداء تفسیری روشن از وحدت وجود عرفانی ارائه نموده و آنگاه مویدات آن را از آیات و روایات بررسی و به ایرادات پاسخ می گوید.
One of the most important human specifications is the power of knowing (cognition). one of the highest and most effective knowing (cognition) is ontology. Men with respect to ontology and the Creator and Creation have divided into different groups. Some have accepted the separation (inequality-differences) between the Creator and Creation. Some others have propounded the equality all the Creation with the Creator and some others have mentioned the unity of the Creator and denied the multiplicities. Among the philosophers who believe the ambiguity unity of Being، the highest and best interpretation of the Unity and Multiplicity is the philosophical method which has been proved by Mulla Sadra. But in the process of the perfection، he believed the doctrine of the gnostic unity of Existence which the reality of Being just and only is The Almighty Truth (Haqq). The multiplicities are theophany، manifestation، illuminations and revelation of that Truth. Hence، the Creation is neither identical with the reality of Being nor the likeness or inequality. Some of those who believe the revelation have thought that the Gnostic unity of Being is identical or likeness of the Creator and Creation (the equivalent of the Creator and Creation) and severely oppose and quarrel with it because they thought it is contrary to the revelation and intellect school. This paper firstly clarifies a clear exegesis of the unity of Being then the affirmations are examined from the Quranic verses and Islamic traditions and answered to the questions.
خلاصه ماشینی:
"بر این مبنا در اشعار عرفانی آمده است: یکی هست و هیچ نیست جز او وحـــــده لا الـــــه الا هـــــو (هاتف اصفهانی، 1373) و یا به قول سعدی: همه هر چه هستند از آن کمترند که با هستیاش نام هستـی برنـد در بینش عرفانی، کثرات و اشیای متکثر، ظهورات و جلوات ذات حق تعالی هستند، لذا عرفای اسلامی وحدت وجود و موجود را پذیرفته و مدعیاند که این حقیقت را شهود کردهاند.
قائلان به وحدت وجود عرفانی با شهود عرفانی به یقین رسیدهاند که ذات اقدس الهی وجود بحت و محض و مطلق هستی است، پس جایی برای موجودیت غیر او نیست، لذا طرح بحث عینیت یا سنخیت یا بینونت مطرح نمیشود، چون همۀ این عناوین فرع بر پذیرش دو طرف به عنوان دو وجود است تا بینونت یا عینیت آنها مطرح شود.
ایشان با توجه به حدیث امیرالمؤمنین( که فرمود: «وللٰه خلو من خلقه وخلقه خلو منه» (صدوق، بیتا: 143) میفرماید: معنای خلو همان معنای «ولیس بشیء منها» است، یعنی مسلما خداوند با مخلوق و موجود متعین و ممکن و فقیر و عاجز و ضعیف عینیت ندارد، ولی معنای خلو، خلو حقیقی و بینونت ذاتی نیست، زیرا این موجود مخلوق و معلول حق است و تمام وجود قائم به اوست و چگونه متصور است که خدا از او جدا باشد و او از خدا جدا باشد؟ این انعزال خداست از ربوبیت و الوهیت، سبحانه وتعالی عما یقولون علوا کبیرا (حسینی تهرانی، 1410: 312)."