چکیده:
در نوشتار حاضر سعی شده است دلایل اعتمادناپذیربودن راوی داستان بلند احتمالا گم شدهام نوشتۀ سارا سالار، براساس نظریۀ شلومیث ریمون ـ کنان بررسی شود. برطبق این نظریه، دانش محدود راوی، درگیری شخصی وی در داستان، و معیارهای ارزشی متناقض او درطول روایت را میتوان ازجمله دلایل اصلی اعتمادناپذیربودن راوی یک روایت دانست. از این رو، در خوانش حاضر نخست نشان داده میشود که روایت راوی احتمالا گم شدهام با رویدادهای دنیای داستانی آن درتناقض است بهگونهای که نمیتوان گفتههای او را بهعنوان واقعیت داستانی باور کرد؛ همچنین، راوی این اثر بهخاطر ترس و ضعف حافظه، دانش کافی برای گزارش رویدادهای داستانی را ندارد. آنگاه نشان داده میشود که راوی احتمالا گم شدهام بهدلیل درگیری شخصی خود در داستانهایی که روایت میکند از یکسو و داشتن معیارهای ارزشی پیچیده و گاه متناقض از سوی دیگر، از گزارش بیطرفانۀ حقایق داستانی ناتوان بهنظر میرسد، و هم از این رو است که سعی دارد با گزینش و روایت جانبدارانۀ رویدادهای داستانی یا بهمنظور وارونهجلوهدادن آنها، روایت را به زاویۀ دید خود محدود کند تا رویدادها را آنگونه که خود میخواهد گزارش کند نه آنگونه که واقعا اتفاق افتاده است. در آغاز مقاله، همچنین، شرح مختصری از پیشینۀ بحث مربوط به اعتمادپذیربودن/ اعتمادناپذیربودن راوی یک اثر در روایتشناسی ارائه میشود.
خلاصه ماشینی:
"فلان برای بررسی هرگونه ارتباط بین مؤلف تلویحی و راوی یک اثر، روایت یک اثر را همچون طیفی تصور می کند که در یک سر آن مؤلف تلویحی با اسـتفاده 2 از راوی به عنوان سخنگوی عقاید و نیت های خود، رویدادهای داستان را نقل می کند و در سر دیگر آن روایتی است که در بیش از یکی از سـه محـور اصـلی ارتبـاط ممکـن اسـت اعتمادناپذیر باشد: «محور واقعیت هـا و رویـدادها (the axis of facts and events) (جـایی که گزارش اشتباه یـا گـزارش نـاقص وجـود دارد)، محـور درک / دریافـت ( the axis of perception/understanding ) (جایی که خوانش اشتباه یا ناقص ، یا تأویل اشتباه یـا نـاقص قابل مشاهده است ) و محور ارزش ها (the axis of values) (جایی که توجه و ارزیابی اشتباه یا ناقص مشهود است )» (همان ، ص ٢٢٥).
(ص ٣٣) با وجود چنین گزارش های موردی و نامطمئن راوی ، طبیعی است اگر این سؤال در ذهن خواننده ایجاد شود: آیا از فردی که قادر نیست رویداد یک لحظه قبل را بـه خـاطر بیاورد، می توان انتظار داشت کل روایتش اعتمادپذیر باشد؟ و آیا او خارج از چهـارچوب حقایق داستانی ، تخیلات و توهمات خود را برای ما روایت نمی کند؟ این گونه پرسش ها با اظهارنظر راوی دربارة یک عکس قـدیمی کـه از خـانوادة خـود دارد، ممکـن اسـت تشدید هم بشود: و آن عکس قدیمی ..."