چکیده:
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژهای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژهای میداند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد بهشیوهای بهره میجوید که تصویری عینی و محسوس بهدست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه بههمپیوستگی عینی است که نخستینبار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیتزدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل میدهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک میسازد؛ و سوم، کاربرد سنت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جستار، نخست نظریه بههمپیوستگی عینی الیوت را تبیین میکند؛ آنگاه اصول و پایههای نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن میپردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عینگرا و از پیشگامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
خلاصه ماشینی:
جبرا ابراهیم جبرا میگوید: «الیوت در سه جنبه، بر شعر معاصر عربی تأثیر گذاشته است: نخست، بهوسیله نظریه خود درباره سنت؛ دوم، با نظریه بههم پیوستگی عینی و سوم، در بهکارگیری اسطوره «مرگ و رستاخیز» که در قصیده «سرزمین هرز» از آن بهره جسته است» (همان: 186).
الیوت است؟ و اینکه آیا ادونیس شاعر و منتقدی عینگرا و از پیشگامان مکتب نقد نو در جهان عربی است؟ در پاسخ باید گفت؛ این جستار بر این فرضیهها استوار است و آن را نیز اثبات میکند.
الیوتـ که بنمایه و زیربنای مکتب نو را میسازدـ، بر پایه نظریه بههمپیوستگی عینی، میگوید: وجه تمایز شاعران از یکدیگر، در بیان موضوعات گوناگون نیست؛ بهعبارتدیگر، این تفاوت، در چیستی درونمایه نیست؛ بلکه در شیوه بیان، بهکارگیری زبان و چگونگی ارائه این درونمایه است؛ برای نمونه، درونمایه «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر، چنین است: اختلاف کهن و کینهتوزانه دو خانواده که به مرگ تراژیک دو دلداده میانجامد.
درونمایه قصیده «ترانه باران» بدرشاکر السیاب که بر مرگ و رستاخیز دلالت دارد، نزد دیگر شاعران تموزی نیز یافت میشود؛ ولی آنچه این قصیده را برجسته میسازد، چگونگی بیان و ورزیدگی استادانه شاعر در شیوه ارائه و بهکارگیری عناصر شعری از جمله ایقاع، تکرار، اسطورهپردازی و نمادگرایی و...
این قصیده، پس از اینکه ازرا پاوند، بخشهایی از آن را حذف کرد، پنج بخش یافت: قصیده با سیبولا ، پیرزن غیبگویی آغاز میشود که پیر است ولی نمیمیرد و امکان تولد دوباره نیز برای او، وجود ندارد.