چکیده:
گفت و گوی حاضر از سوی مجله کوگیتو به مناسبت چهارصدمین سالگرد تولد
دکارت با یکی از برجستهترین دکارتشناسان معاصر درباره وضعیت فلسفه دکارت
در جهان کنونی، نحوه آموزش آن، درسهای کلی و ویژه آن برای نسل امروز صورت
گرفته است و به طرح مسائلی، چون شک دکارتی - و گستره آن، کوگیتو و تعابیر
مختلف آن، جایگاه خدا در فلسفه دکارت، دو گانه انگاری و وحدت گوهری نفس و
بدن، تبیین جایگاه حیوانات در فلسفه دکارت، چگونگی تبیین احساس و تخیل با
نظریه سه گانه انگاری و پارهای دیگر از آموزههای اصلی دکارت میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"تصویری که از این دو اثر میتوان به دست آورد، چقدر دقیق است؟ کاتینگهام: اگر شما از مردم قرن هفدهم میپرسیدید که مهمترین اثر فلسفی دکارت کدام است، احتمالا میگفتند اصول فلسفه (19) که تاریخ نگارش آن 1642، یعنی چند سال پس از نگارش گفتار در روش و تأملات است.
خوب، اگر حیوان نفس عاقله ندارد، آیا میتوانیم منطقا بگوییم در او چیزی به نام درد وجود دارد؟ من فکر نمیکنم که دکارت درباره این موضوع رأیی کاملا منظم و شسته و رفتهای بیان کرده باشد و کوشش برای ابهام زدایی یا پرده برداری از منظور وی در این خصوص راه به جایی نمیبرد؛ اما گویی خط مشی کلی او بیشتر تحویل گرایی (65) است تا حذف گرایی؛ (66) یعنی اگر به مطالبی که در نخستین رساله درباره انسان (67) پیرامون فیزیولوژی گفته است، بنگرید، در آن جا خواهید خواند که رفتارهای بسیار پیچیدهای همچون گوارش و انقباض عضلانی، و حتی فرایندهایی مانند حافظه و تخیل که ما آنها را کارکردهای روانشناختی مینامیم، میتوانند بدون نفس رخ دهند.
دستورالعمل سادهای در این باره ندارد؛ اما تقریبا امیدوار است که نشان دهد چگونه بخش غیر عقلانی نفس را، یعنی احساسات و عواطفی که اکنون فقط برخی از آنها را میفهمیم، بهتر میتوانیم درک کنیم و نیز آنها را دوباره چنان تربیت و هدایت کنیم که به جای آن که قوای اسرار آمیز و گمراه کنندهای به نظر آیند، خود بخشی از زندگی و سرچشمههای خوشی و شادمانی ما شوند."