چکیده:
مجموعه صفات نفسانی و آداب رفتار، و مقرراتی که تنظیم کننده رابطه بنده باخداست، اخلاق بندگی می باشد، که هم فضائل و هم رذائل را دربر می گیرد. اخلاق بندگی دارای اصولی بنیادی است، که اگر رابطه انسان با خدا، برجهات ارزشی و مثبت آن استوار باشد، فضیلت محسوب شده، موجب سعادت و کمال وی است، و اگر بر ابعاد منفی آن؛ یعنی پایه های ضدارزشی استقرار یابد، رذیلت به شمار آمده، موجب انحطاط و سقوط وی خواهد شد. در مقاله حاضر، اساسی ترین زیرساخت های اخلاق بندگی، در دو بخش ارزش ها و ضد ارزش ها، بررسی گردیده و با استناد به روایات اصول کافی نشان داده شده است که دستیابی به خوشبختی واقعی، تنها از راه رسیدن به خدا و برقراری ارتباط مبتنی بر پایه های اصولی معرفی شده در روایات اسلامی امکان پذیراست.
The collection of innate attributes، manners of behavior، and the rules that regulate the relation of man to God is known as ethics of servitude، which comprise of both virtues and vices.
Ethics of servitude contains fundamental principles that if man’s relation to God would be based on its positive and value-aspects، it is considered as virtue and leads to one’s happiness and perfection; but if it would be based on its negative dimensions، i.e. counter-value bases، it is regarded as vice that leads him toward decline and downfall.
In the present article، the most fundamental infrastructures of ethics of servitude have been examined in two parts of values and counter-values and with reference to the traditions related in Uṣūl al-Kāfī it is clarified that achieving true happiness is feasible only through approximation to God and establishing a relationship based on the doctrinal bases introduced in Islamic traditions.
خلاصه ماشینی:
از اینرو نخست به بیان اینموارد در قسم ارزشها، و سپس به ضد ارزشها میپردازیم: الف: فضائل بنیادی اخلاق بندگی در اصول کافی آندسته از موضوعات بنیادی، که هرگاه جنبههای ارزشی و مثبت رابطۀ عبد با معبود بر آنها استوار گردد، موجب نیل بهکمال و سعادت واقعی میشود، زیرساختهای فضائل اخلاق بندگی هستند، که در ادامه مهمترین آنها را بررسی میکنیم: 1- ایمان شناختیکه انسانها نسبت به خدا پیدا میکنند موجب پدید آمدن حالتی نفسانی در آنها میشود که از آن به گرایش یا همان ایمان بهخدا یاد میشود.
برخی از صفات و حالات یاد شده چه بسا در افراد غیر مؤمن بلکه غیر موحد هم یافت شود، اما اینکه امام( این صفات را برای مؤمن فضیلت میشمارد، نظر به این دارد که اگر صفات نیک برخاسته از ایمان به خدا باشد و با انگیزۀ الهی ظهور یابد، ارزش و فضیلت است و موجب ترقی و کمال انسان، و الا، خیر.
وی در کتاب عقل وجهل، از زبان معصومین( به معرفی عقل، آفرینشعقل، آثار و کارآمدی عقل، تفاوت تعقل و تدبر با حیله و شیطنت، رابطۀ عقلو دین، رابطۀ عقل و علم، تأثیر عقل در ترتب ثواب و عقاب بر اعمال انسان، منزلت عاقل نزد خدای تعالی، منشأیت عقل برای دیگر صفات جمیله و خصال حمیدۀ انسانی و الهی، فرماندهی عقل بر سپاه فضائل اخلاقی، درجات مختلف عقل و تفاوت انسانها در نیل به آن درجات، و اینکه پیامبر( واجد عقل اکمل است، حجیت عقل و بیان اینکه اولین و محبوبترین مخلوق نزد خدا عقل است و بالاخره این حقیقت که آرامش، خوشبختی و نیل به کمال در گرو تعقل و بهرهگیری کامل از نیروی خدادادی عقل میباشد، پرداخته است.