چکیده:
تحقیق حاضر بر این فرضیه استوار است که مقرراتزدایی به عنوان یک عامل تغییر یا متغیر مستقل بر ساختار سازمانی شرکت های بیمه به عنوان یک متغیر وابسته تاثیر دارد. یافته های تحقیق ، حاصل مطالعه ای است که با توجه به دیدگاههای ١٦٨ نفر از کلیه مدیران و معاونین شعبه های مرکزی شرکت های بیمه خصوصی تهران با حداقل ٥ سال سابقه فعالیت بیمه ای صورت گرفته است . تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از فرایند تجزیه وتحلیل ساختارهای کواریانس (مدلسازی معادلات ساختاری) و تحلیل عاملی تاییدی انجام شده و از آزمون پارامتریک مقایسه گروههای همبسته استفاده شده است . نتایج نشان میدهد که پس از مقرراتزدایی، ساختار سازمانی شرکت های بیمه تغییر خواهد کرد و از رسمیت و تمرکز بیشتری برخوردار خواهد شد. در واقع پس از مقرراتزدایی، ساختار سازمانی شرکت های بیمه مکانیکیتر میشود.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر مقرراتزدایی صنعت بیمه بر ساختار سازمانی شرکت های بیمه با استفاده از فرایند تجزیه وتحلیل ساختارهای کواریانس ١ (مدلسازی معادلات ساختاری )٢ و تحلیل عاملی تأییدی ٣ انجام گرفته و از آزمون پارامتریک گروههای همبسته ٤ استفاده کرده است .
نتایج این تحقیق مشخص میکند که مقرراتزدایی رخ داده در صنعت بیمه بر میزان رسمیت و تمرکز ساختار سازمانی شرکت های بیمه تأثیر میگذارد یا خیر و اگر تأثیرگذار است ، ساختار سازمان را در چه جهتی و در کدام راستای الگوی مکانیکی_ارگانیکی تغییر میدهد.
مبحث مورد بررسی ما در این تحقیق ، محیط صنعت بیمه و رابطه میان مقرراتزدایی به عنوان یکی از تغییراتی که در این محیط توسط صنعت بیمه رخ داده و موجب عدماطمینان محیطی در صنعت بیمه کشورمان شده با ساختار سازمانی شرکت های بیمه است .
- نتیجه گیری از فرضیه فرعی (تأثیر مقرراتزدایی بر رسمیت ساختار سازمانی) در بررسیهای انجامشده روی شرکت های بیمه و با توجه به اطلاعات حاصل از پرسش نامه و آزمونهای آماری مشخص گردید که بعد از مقرراتزدایی، قوانین و مقررات، رویه های کاری، شرح وظایف و تبعیت از آنها توسط سطوح مختلف کارکنان و مدیران و همچنین کنترل کارکنان توسط مدیران به منظور تطابق عملکرد آنها با معیارهای شغلی در کل تحت تأثیر قرار گرفته و میزان آن با افزایش روبرو بوده است .
بنابراین با توجه به شرایط محیطی که در آن مقرراتزدایی به وقوع پیوسته است ، پیشنهاد میشود ساختار سازمانی شرکت های بیمه از الگوی مکانیکی تا حدی به سمت الگوی ارگانیکی تغییر داده شود.
How knowledge management mediates the relationship between environment and organizational structure.