چکیده:
شناخت دقیق آرای خاورشناسان دربارة معارف اسلامی و نقد علمی دیدگاههای آنان برای ما مسلمانان ضرورتی انکارناپذیر است. به همین منظور راقمان این سطور در مقالة حاضر تلاش کردهاند تا به بررسی آرای مارتین دربارة تجسیم بپردازند. روش تحقیق در این پژوهش مطالعة کتابخانهای و رویکرد آن تحلیلی- انتقادی است. این بدان معنا نیست که از روشهای توصیفی استفاده نشده است. اگرچه بررسی دیدگاههای مارتین در خصوص تجسیم مرکز توجه و تحلیل بوده، جهت تکمیل این تحقیق، در مواقع مورد نیاز از نظرهای عالمان مسلمان استفاده شده است. به نظر مارتین اعتقاد به جسمانیت خدا در بعضی فرقههای اسلامی، از برداشتهای ظاهری از توصیفهای قرآنی مبنی بر جسم داشتن خداوند ناشی شده است. وی سابقة طرح بحث در مورد صفات الهی را در خلال ربع دوم قرن دوم هجری میداند. بررسی آرای مارتین دربارة تجسیم، گویای تتبع بسیار وی در منابع اسلامی است، اما اشتباههای غیرقابلاغماضی که از او سرزده نشان میدهد که وی به همة منابع معتبر اسلامی مربوط به تجسیم به ویژه منابع شیعی دسترسی یا اشراف نداشته است. مارتین به دلیل مراجعة یکسویه به منابع اهل سنت از پرداختن به نظرات مکتب اهل بیت در خصوص تجسیم غافل شده است.
خلاصه ماشینی:
بنـا بـه نقـل ابوالحسن اشعري اين استدلال به هشام بن حکم منسوب اسـت (اشـعري، ١٤٠٠، ص ٥٢١) و به فرض که هشام بن حکم معتقد به تجسيم بوده باشد، تاريخ کلام ، طرفداران چنـداني بـراي او ذکر نکرده است .
مورخان کلامي اهل سنت تلاش دارند تا نظرهاي ابوالحسن اشعري را کـه تحـت عنـوان اثبات بلاکيف مشهور است جبهۀ فکري اي در برابر معطله و مشبهه معرفي نمايند، اما انصـاف آن است که برخلاف آنچه در تاريخ کلام مشهور شده است نظريۀ اشـاعره (اثبـات بلاکيـف ) راهي براي مقابله با اعتقاد تعطيل و تشبيه نيست ، بلکه اين نظريه که ريشه هاي آن بـه قبـل از ابوالحسن اشعري برميگردد به نوعي تکرار سخن معطله محسوب ميشود، البته باکمي تفاوت .
آنچـه از سخنان ائمۀ معصومين ع از حضرت علي تا امام حسن عسکري ع مشهود است ، تفـاوت آشکار و فاصلۀ زياد آموزه هاي مکتب اهل بيت با نظريۀ تشبيه و تجسيم و مخالفت حضـرات معصومين با اين ديدگاه بوده است .
حال اگر در گوشه و کنار ايـن مکتـب بـزرگ کـه هـزاران شاگرد و استاد در دل خود پرورانده است يک يا چند تن از شـيعيان آراي مـبهم يـا متفـاوتي ارائه کرده باشند، نبايد کليت اين مذهب را متهم به آن اعتقاد کرد، اما متأسفانه جـو مسـموم و تعصبات مذهبي برخي نويسندگان تاريخ کلام باعث شد تا با تمسک به نظرات تجسيمي کـه به افرادي همچون هشام بن حکم منسوب شده است ، اتهام تمايل شيعه به نظريـۀ تجسـيم در تعدادي از آثار کلامي، از جمله آثار ابوالحسن اشعري ثبت شود.