چکیده:
چکیده جاویدان خرد آمیزهای از متون گوناگون است. ابوعلی مسکویه در این مجموعه حکمتهای متعددی از فرهنگها و افقهای اجتماعی گوناگون را فراهم آورده است. آواهای متکثر جاویدان خرد، با محوریت عقل اخلاقبنیاد، درواقع نوعی فلسفۀ عملی چندگانه را صورتبندی میکنند. مسکویه با کنار هم قراردادن حکمتهای ایرانی، رومی، هندی، عرب پیش از اسلام، و عرب دورۀ اسلامی آرمان عقلی سراسر جهانی و ابدی را طراحی کرد و در ورای تمدنها و ملتها، شاکلهای انسانگرایانه را ترسیم کرده است. جاویدان خرد، به منزلۀ متنی چندآوایی، عرصۀ پذیرش «دیگری» است و بردباری سیاسی و آموختن از «دیگری» را به مخاطب میآموزد. در سراسر این کتاب حضور دیگری ملموس است؛ دیگری عرب، دیگری هندی، دیگری رومی، دیگری یونانی، دیگری مسلمان، و دیگری نامسلمان. پذیرش دیگری چون مبتنیبر اخلاق انسانگرایانه است، خرد مصلحتاندیش سیاست را از خشونت تهی میسازد و به این اعتبار، مرز دقیقی بین عقلانیت حکمت عملی جاوید و عقلانیت نهفته در سنت رئالپولیتیک برقرار میشود. حکمت عملی ابوعلی مسکویه برای ابتنای نظریۀ سیاسی معاصر بر میراث قدمایی ظرفیتهای فراوانی دارد. این ظرفیتهای نهفته را میتوان، در چهارچوب اقتضائات دوران، «آشکار» یا «بازنویسی» کرد.
خلاصه ماشینی:
به مسکویه تعلق دارند، چـون وی در مقـام فیلسـوف اخـلاق و سیاسـت در دورة آل بویه ، که برخی آن را عصر زرین فرهنگ ایرانی و برخی دیگر عصر انسان گرایی اسلامی نامیده اند، خرد سیاسی برگزیده را که قائم بر مصلحت حکومت و ملت اسـت اسـتخراج و تدوین کرده است و به مسکویه تعلق ندارد، چون برآمده از فلسفه های عملی ایـران شـهر و تمدن های «دیگر» است .
جاویدان خرد تنها میراث ایرانی نیست که در پرتو زبان اسلام بازنویسـی شـده اسـت ، بلکه بسیاری از متون تدوین شده یا بازنویسی شده در دوره هـای اسـلامی ، خـواه در حـوزة ادبیات و خواه در حوزة اخـلاق و سیاسـت ، نشـانگان و مفـاهیم مـدونان و مصـححان را پذیرفته اند و بی تردید اثر قدرت مستقر دوران نیز کم و بـیش در بسـیاری از آن هـا برجـای مانده است ؛ البته مجتبی مینوی در مقاله ای در باب خردنامه دو علت احتمـالی داخـل شـدن ادبیات اسلامی به جاویدان خرد را ذکر مـی کنـد: «مشـوش بـودن اوراق » اصـلی مـتن و یـا «مشوش بودن فکر مترجم » (مینوی ، ١٣٧٨: ٢٩) ٣.
به باور سیدجواد طباطبایی ، این مفهوم یونانی یکی از عناصر غایب در فلسفة مدنی فیلسوفان مسـلمان اسـت (طباطبـایی ، ١٣٨٣: ١٨٧ - ٢١٩) و اسـتخراج آن از متـون ایرانی ـ اسلامی ای چون جاویدان خرد به تأمل دقیق تری نیاز دارد، اما چنین برمـی آیـد کـه مسکویة رازی در الهوامل و الشـوامل فلسـفة مـدنی ای بـر بنیـاد «مصـلحت جماعـت » یـا «مصلحت عمومی » به منزلة شرط تدبیر و حکم رانی سیاسـی را تمهیـد مـی کنـد.