چکیده:
مثنوی مولوی به عنوان یکی از آثار مشهور عرفانی از دیرباز مرکز توجه شاعران دیگر بوده است . بـه همین دلیل ، بارها تقلیدهایی از آن صورت گرفته است . یکی از مثنویهایی که بـه تقلیـد از آن سـروده شده است و از نظر صورت و محتوا شباهت هایی به مثنوی مولوی دارد، مثنوی طاقدیس اثر مـلا احمـد نراقی است . این مقاله متضمن مقایسه این دو مثنوی و نتایج مترتب بر آن با رویکـرد انتقـادی اسـت . از نظر عوامل صوری، مقایسه این دو نشان میدهد که یکی از عوامل مهـم تـداعی در مثنـوی، تـداعی بـر اساس تشابه است . این نوع تداعی زیرشاخه هایی چون تداعی از طریق مضمون ، تداعی بر اسـاس صـفت شخصیت ، گفتگوها، خلاصه داستان و نظایر اینها در مثنوی مولوی دارد که این مقاله میکوشد تـا ایـن موارد تشابه را در مثنوی طاقدیس نیز نشان دهد. از دیگر مواردی که بـرای وجـوه شـباهت دو مثنـوی میتوان برشمرد، وزن و قالب دو مثنوی است . همچنین از نحوة آغاز آنها باید یاد کرد که بدون تمهید و در نخستین بیت ، با فعل «بشنو» آغاز میشوند. از این نظر که آخرین داستان در دو مثنوی ناتمام مانده است ، پایان آنها نیز همانند است . شیوة داستان در داستان طاقدیس نیز همانندیهایی با مثنوی معنوی دارد. این بررسی نشان میدهد که در قیاس داستان های مشترک دو منظومـه و شـیوة داسـتان پـردازی آشکارا، مثنوی معنوی بر مثنوی طاقدیس برتری دارد. از نظر محتوا، علاوه بر آنکـه موضـوعات مختلـف عرفانی در این دو مثنوی مطرح شده ، برخی از داستان های دو منظومـه مشـترک اسـت و مـلای نراقـی بیت ها و مصرع هایی قابل توجه از مثنوی را درج ، تضمین و اقتباس کرده است .
خلاصه ماشینی:
"سبب تداعی بسیاری از داستان های این مثنوی، تشابه مضمون یـا درون مایـه است ؛ مثلا هنگامی که در همان صفحات آغازین طاقدیس ، از این نکته سخن میگویـد کـه هـیچ کـس نباید پا را از حد خود فراتر نهد و هر که چنین کند، به زیان دچار خواهد آمد، به این نتیجه میرسد که هر کس در این جهان برای کاری آمده است و شغل پالان گر، پالان گری است و دوختن جامۀ زربفـت از عهدة او خارج است .
ک؛ مولوی، ١٣٧٥، ج ٥: ٢٢٢٩) ایـن گونـه تداعی میشود که راوی توبه را موجب پاک شدن گناهان از وجود آدمـی مـیدانـد و در ادامـه ، خلاصـۀ داستان را در بیت های زیر بیان میدارد و پس از آن داستان را به طور کامل نقل میکند: «خواجـه بـر توبـۀ نصـوحی خـوش بـتن کوششی کن هم بـه جـان و هـم بـه تـن شــرح ایــن توبــۀ نصــوح از مــن شــــنو بگــــرویدستی و لیــک از نــــو گــــرو» (همان :ب ٢٨ـ٢٢٢٧).
در مثنوی معنوی و نیز طاقدیس در این قسمت از موتیـف تکرارشـونده اسـتفاده شده است ؛ یعنی خواجه خربزه را برش میزند و یک برین به لقمان میدهد و این کـار بـرای بـار دوم و سوم تا هفده بار تکرار مـی شـود و بـدین صـورت ، هـم بـه هیجـان داسـتان افـزوده مـیشـود و هـم از شخصیت پردازی غیرمستقیم و نمایشی استفاده میشود."