چکیده:
برخی از روشنفکران که نگاه برون دینی دارند و به وحی از منظر غیرقرآنی نگریسته اند، با پیش کشیدن مباحث تجربه دینی، در خصوص وحی، به نقشی فاعلی برای پیامبر قائل شده اند. بر این اساس خداوند صرفا قابلیتی را به پیامبر یا اشخاص دیگر اعطا کرده است و آنها می توانند به واسطه آن استعداد و قابلیت خاص خویش، الفاظی را از ناحیه خودشان و نیز تحت تاثیر فرهنگ عصر خویش بیان نمایند و همین الفاظ آنها، کتب مقدس را تشکیل می دهد. این نوشتار کوشیده است با تکیه بر آیات قرآن و قرائن و شواهد درون دینی، با بازخوانی نقش پیامبر اسلام (ص) در نزول قرآن، ادعای یاد شده را نقد نموده و بر این نظر تاکید نماید که پیامبر در نزول قرآن نقش قابلی داشته است، نه فاعلی. قرآن محصول تجربه دینی پیامبر و کلام نبوی نیست. بلکه قرآن عین کلام خدا است یعنی قرآن الفاظ مستقیم خداوند می باشد و پیامبر (ص) این الفاظ را از خداوند دریافت می کرده است.
خلاصه ماشینی:
اولین پرسش چنین مطرح می شود که آیا الفـاظ و کلمـات قـرآن، همچـون محتـوا و معانی آن از سوی خداوند وحی شده است و پیـامبر هـیچ گونـه نقـش و دخـالتی در آن نداشته یا اینکه پدیده ای بشری و ساخته خود پیامبر است و به اصطلاح قالب هایی است که پیامبر تجربه باطنی خود را به وسیله آنها تعبیر کرده است ؟ پیشینه این سؤال راجع به قرآن چنان که در «الاتقان» سیوطی (سیوطی ، بی تا: ١٥٧) و «البرهان» زرکشی (زرکشی ، بی تا: ٢٢٩) آمده ، به قرن ها قبل بر می گردد.
نقد و بررسی دیدگاه اول (نفی نزول آسمانی ) در حالی که بـه اجمـاع مـسلمان و ادلـه ای کـه در خـود قـرآن آمـده اسـت ، تمـامی الفــاظ و کلمــات قــرآن کــریم ، از ناحیــه خداونــد متعــال نــازل شــده و پیــامبر اکــرم (صلی الله علیه وآله ) بدون هیچ گونه تغییر و تصرفی در وحی ، آن را بـه مـردم ابـلاغ کـرده است ، بعضی از روشنفکران ، نزول آسمانی قرآن و وحیانی بودن الفـاظ و کلمـات آن را انکـار کرده اند؛ بدین معنا که الفاظی که پیامبر تحت عنوان «وحی » بیان می کند، منشأ الهی و آسمانی ندارد؛ یعنی این الفاظ از طرف خدا نازل نشده اند، بلکه ساخته و پرداخته ذهن و زبان پیامبر (به عنوان فاعل تجربه دینی ) هستند.