چکیده:
طراحی ابعاد حقوق شهروندی، به ویژه از حیث رابطه ی آن با حکومت، ارتباط تنگاتنگی با مبانی نظری و تلقی ما از «جایگاه مردم» دارد. دیدگاه اسلام در این زمینه، دارای تفاوتی بنیادین با دیگر مکاتب حقوقی است. این مقاله بر آن است که مشخص کند از دیدگاه حقوق اسلام، رابطه ی مردم و دولت و ماهیت حقوق شهروندی صرفا رابطه ای دوسویه نیست؛ بلکه خود یکی از اضلاع مثلثی است که در راس آن خداوند قرار دارد. بر این اساس، در کنار مطرح شدن حقوق، وظایف و تکالیف فردی و جمعی انسان مسئول به نوعی درهم تنیده و بر رابطه اش با دولت، تاثیرگذار است. بدین ترتیب این نکته، نه تنها در زمان شکل گیری حکومت که پس از آن نیز به طور مستمر وجود داشته و اساسا تکالیف دینی آنان در قبال خداوند، آثار اجتماعی به دنبال دارد و تنظیم کننده ی رابطه ی اجتماعی آنان در قبال یکدیگر و نیز حکومت است. بر این مبنا، حقوق اساسی و نیز حقوق شهروندی شکل می گیرد
The planning of civil rights' dimensions, especially in terms of its relation with government, severely depends on theoretical bases and our conception of people place. Islamic approach has major differences with other legal schools in this point. The goal of this article is approving that in Islamic approach, the interrelation between the government and people and the nature of citizenship rights are not a mere bilateral relation, but itself is one Side of the triangle that god is the head. Therefore, besides rights, individual and social duties and tasks of responsible person is concomitant and effective to its relation with government. Therefore, this point exists, not only in government establishing, but also continuously after that and religious duties before God has social effects and regulate their social relation between each other and government basically. Therefore constitutional law and citizenship rights create.
خلاصه ماشینی:
سؤالات پیشروی این پژوهش را میتوان بدین شکل بیان کرد: در مرحلهی وضع و ترسیم حقوق شهروندی، نقش مردم چیست؟ الگوی دولت - ملت، ارائهکنندهی مدلی حقمحور برای مردم است یا تکلیفمحور؟ تفاوتهای اساسی الگوی خداوند-دولت-ملت با مورد متناظر خود کدام است و این تفاوت، چه نتایجی بهدنبال خواهد داشت؟ بر این اساس، آسیبشناسی نقش و جایگاه مردم در الگوی رایج نظامهای لیبرالی و آثار و نتایج مترتب بر آن، بخش اول این پژوهش و ترسیم حقوق شهروندی با تلقی اسلامی از جایگاه مردم، بخش دوم مقاله را تشکیل میدهد که در نهایت به ارائهی تعریفی از حقوق شهروندی با توجه به جایگاه اسلامی مردم، منتج خواهد شد.
حاصل آنکه، رویکرد لیبرالی از حقوق شهروندی، برآمده از مشروعیتبخشی اومانیستی و منتج به حقمحوری شهروند، تکلیفگریزی او و دیگر آسیبهای ناشی از آن است؛ درحالیکه جایگاه مردم در حقوق شهروندی اسلامی که ناشی از مشروعیتبخشی الهی است، مبین مبانی، ماهیت و آثار کاملا متفاوتی در روابط «خداوند-دولت- ملت» است که بدان خواهیم پرداخت.
(4) هنگامیکه سخن از اعتباربخشی و مشروعیتبخشی مردم بر تمامی حقوق و از جمله حقوق شهروندی میشود، توجه به برخی نکات در این مورد حائز اهمیت است که میتوان از آنها بهعنوان آسیبهای اعتبار این ملاک بهمنظور مشروعیتبخشی به حقوق شهروندی، یاد کرد: الف) پیشفرضهای اعتبار دموکراسی فرض اولیه و اساسی دموکراسی که از فلاسفهی قرن هجدهم تأثیر فراوان گرفته، بر این امر استوار است که انسانها بهدلیل برخورداری از عقل و منطق و اخلاق نیک، شایستگی حکومت بر خویشتن را دارند.