چکیده:
اینکه به راستی انسان می تواند به طور شایسته حمد و ثنای خدای متعال را به جا آورد، عالمان شیعه و سنی بر آن اختلاف نظر دارند. با این حال، دوستان خدا و اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سه دسته اند: گروهی که آشکارا ایشان را دوست می دارند، ولی در نهان انکار می کنند. گروهی که در نهان دوست دارند و آشکارا منکرند و گروهی نیز که در نهان و عیان دوستدار ایشان اند. می توان از نشانه های دوستان واقعی خدا، پیامبر و اهل بیت علیهم السلام که در نهان و آشکار ایشان را دوست می دارند، موارد زیر را برشمرد: شناخت راستین و حقیقی و استحکام بخشیدن به این معرفت و معرفت به خدا و صفات الهی، ایمان به آنها، شناخت حدود و حقایق ایمان، و بسنده نکردن به ایمان سطحی و بی محتوا. البته شناخت واقعی خدا با شهود و درک حضوری به دست می آید. این امر در گرو ارتباط واقعی و آگاهانه انسان با خداست. غایت این معرفت ناب، اطاعت از خدا، پیامبر و تسلیم در برابر خواست داست.عرفان اسلامی در بعد معرفتی، نوعی هستی شناسی شهودی است که از راه سلوک عرفانی حاصل می شود. در این دیدگاه، هستی حقیقی همان وجود مطلق یا خدای متعال است که واحد، نامتناهی و کامل مطلق است. در میان موجودات عالم، انسان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او از جسم طبیعی و روح الهی ترکیب یافته است. آنچه در عالم هست، در انسان یافت می شود؛ از این جهت انسان را عالم صغیر و کون جامع می دانند. همه عالم برای اوست و او غایت خلقت است. انسان برخوردار از عقل و اختیار و تمایلات و شهوات حیوانی است. انسان با تبعیت از عقل و بندگی خدا می تواند عالی ترین مدارج کمال را طی کند؛ چنان که با پیروی از تمایلات حیوانی می تواند به نازل ترین مراتب سقوط کند. انسان کامل مظهر اتم همه اسماء و صفات حق تعالی است. ولایت گاه با نبوت همراه است و گاه با وصایت و امامت. قرب به خدا و طی طریق کمال، در گرو شناخت ولی و پیروی از نور هدایت اوست.
خلاصه ماشینی:
"مولوی در مثنوی داستان برخورد حضرت موسی با چوپان ساده دل، که فهم و درک بسیار عامیانه و آمیخته با شرک و تجسیم از خداوند داشت، نقل می کند و می گوید: دید موسی یک شبانی را به راه کاو همی گفت ای خدا و ای اله و کجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت وقتی حضرت موسی این نجوای شرک آلود آن چوپان با خداوند را شنید، به توبیخ و سرزنش او پرداخت: گفت موسی، های خیره سر شدی خود مسلمان ناشده کافر شدی ین چه راز است و چه کفر است و فشار پنبه ای اندر دهان خود فشار گفت ای موسی دهانم دوختی وز پشیمانی تو جانم سوختی جامه را بدرید و آهی کرد و تفت سر نهاد اندر بیابان و برفت وحی آمد سوی موسی از خدا بنده ما را ز ما کردی جدا تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی در برخی از روایات نیز به این برداشت عامیانه و شرک آلود و همسان انگاری خدا با موجودات مادی اشاره شده است و ازجمله امام باقر علیه السلام می فرمایند: کلما میزتموه بأوهامکم فی أٔدق معانیه مخلوق مصنوع مثلکم مردود إلیکم ولعل النمل الصغار تتوهم أن لله تعالی زبانیتین فإن ذلک کمالها ویتوهم أن عدمها نقصان لمن لا یتصف بهما وهذا حال العقلاء فیما یصفون الله تعالی به (نور: 35)؛ هرآنچه با افکار و اوهام خود با دقیق ترین معانی ای که درباره خداوند برداشت کردید، مخلوق و مصنوعی چون شماست و به شما برگشت داده می شود [ساحت خداوند از آن مبراست ]و شاید مورچه ریز نیز تصور کند که خداوند دارای دو شاخک است."