چکیده:
برخی کسانی که در برابر معصومان علیهمالسلام به اظهارنظر و احتجاج با آنها میپرداختند، معمولا آگاهانهیا ناآگاهانه دچار مغالطه میشدند. آیا میتوان نمونههای مشخصی از مغالطات را در این مناظراتیافت و از برخورد و مواجهه معصوم علیهالسلام، روش درست برخورد با مغالطه را آموخت؟ این مقاله باجستوجو در منابع روایی، بخصوص کتاب شریف «الاحتجاج»، با روش تحلیلی ـ توصیفی بهبرخی از این مغالطات پرداخته است؛ مغالطاتی مانند: رها نکردن پیشفرض، بستن راه استدلال،تغییر تعریف، تمثیل، قیاس مضمر مردود، تهدید، کنه و وجه، طلب برهان از مخالف، تفسیرنادرست، پارازیت، نقل قول ناقص، مسموم کردن چاه، تجسّم، دروغ و... . یافتن این مغالطات ونحوه برخورد معصومان علیهمالسلام با آنها، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
"و دلیل دیگری که میآورنداینکه اگر خداوند خواسته است که نبوت و خلافت در مااهلبیت جمع نشود، پس چرا عمر، مرا در جمع شورایشش نفره خلافت بعد از خود قرار داد؟ (همان، ص 313) مغالطه «طلب برهان از مخالف» وقتی کسی ادعایی میکند، اگر به جای اینکه برای اثباتادعای خود دلیل بیاورد، از مخالف خود بخواهد که براینقض گفتارش استدلال کند، این مغالطه روی میدهد؛ مانندشخصی که گفت: اینجا که من ایستادهام مرکز زمین است.
در این گفتوگو که بین معاویه، عبداللهبن جعفر وابنعباس و در حضور دو معصوم انجام شده، معاویه باتوسل به اکثریتی که پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآله از وصی بر حقپیامبر، امام علی علیهالسلام رویگردان شدند و از پیش خودخلیفه تعیین کردند، میخواهد حقانیت آنان و بطلانادعای یاران علی علیهالسلام را اثبات کند؛ اما با جواب قرآنیمحکمی روبهرو میشود و مییابد که منطق قرآن نیز،زیادی در تعداد را، اعتباری برای حقانیت نمیداند.
در ادامه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در پاسخ به مغالطه مشرکان فرمود:تدبیر و حکم، مخصوص خود خداوند بوده، و بنا بهپیشنهاد و فکر و حساب شما عمل نمیکند، بلکه هرطوری که خود تشخیص دهد عمل کرده و حکممینماید، و در تمام این اعمال محمود و پسندیده است.
در برخورد امام حسین علیهالسلام مشاهده میشود که آنحضرت چند فخر دیگر را نیز برای خود نام میبرند تاروشن شود که تمام حقیقت برتری اهلبیت، فرزندفاطمه علیهاالسلام بودن نیست و با این روش، مغالطه «کنه ووجه» مروان را باطل میکنند."