چکیده:
محور پژوهش حاضر، بررسی مولفههای نظام فکری جابری نظیر الگوی تفکر او، نحوه شکلگیریبنیانهای عقلانی و فرهنگی او، ساختارشکنی او و موارد دیگر است. اما در بعضی مواقع،انتقادهایی را که به او وارد است مطرح میکند و اگر احیانا دارای رویکردی تحسینبرانگیز باشد نیزآن را یادآور میشود. این نوشتار با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی اجمالی سیر تفکر و آثار ویپرداخته است. جابری بیش از آنکه شخصیت کلامی یا بهعبارتی، نومعتزلی باشد، بیشتر فلسفیاست و این را آثار او نیز شهادت میدهند، حتی او یک اثر کلامی محض هم ندارد. با این حال،دیدگاه او را نسبت به مسائل مطرحشدهای همچون امامت، عدل و توحید، آنهم بهصورت تلویحی،از درون آثار مختلف او استخراج کردهایم که در روند مقاله بیان میشود.
خلاصه ماشینی:
"مراحل سیر اندیشه جابری اندیشه جابری در طول زندگی و با توجه به وضعیتجامعه و جهان، شکلی خاص به خود میگیرد که نمودارآن در زیر توضیح داده میشود و صورت توصیفی آن رادر سه دوره میتوان ترسیم کرد: دوره اول در این دوره، جابری با انتشار کتاب العصبیة و الدولة درباب اندیشههای ابنخلدون و نیز پژوهشهایی در موردفیلسوفانی همچون فارابی، ابنسینا، غزالی و ابنرشد،دیدگاه تازهای در باب پژوهش و روش مطالعه میراث عربیمطرح میکند.
اما نکتهای که باز در اینجا باید موردتوجه قرار گیرد و از جابری پرسیده شود، این است کهمگر نه اینکه برخی از بزرگترین الهیدانها یاریاضیدانها یا متبحران متافیزیک و یا متخصصان نحو ازشیعیان بودند، پس چرا باید شیعه متهم به پیروی از نظامعقل نامعقول یا عقل مستقیل شود؟ و اگر منصفانه بنگریم، پیشرفت و ترقی علوم مختص به طایفه یا گروهی ازبشریت نبوده، بلکه تمام بشریت در پیشبرد و پیروی علومنقشی بسزا داشتهاند و این اصلا با روحیه پژوهش سازگارنیست که بدون دلیل، هر کسی را که تمایل داشتیم بهعلومی منسوب و دیگران را مبرا از آن بدانیم.
در مجموع از بررسی افکار و اندیشه جابری میتوانفهمید که دغدغه او برای رهبری کردن اسلام در جهان امروز بهجاست و مسئلهای هم که او انتخاب کرده؛ یعنیهمان عقل عربی مطلب بسیار حائز اهمیتی است، ولیمتأسفانه او از پس این امر خطیر برنیامده و درگیر مسائلقومی و عصبیتی شده است به همین دلیل در جناحبندیهامیماند و طرفی برنمیبندد."