چکیده:
در کتاب های فلسفی، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهری که موضوع آن است بحث مستقلی وجود ندارد و فقط در مواضع متعددی، به طور متفرق، در ضمن بیان مطالب دیگر، اشاره وار از آن سخن به میان آمده است. این بحث، هم دچار اشکالات و تعارضاتی است هم در آن اختلاف نظر هست. به این جهت، در این مقاله، مستقلا به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه دیدگاه های متفاوتی درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشکلات هریک از دیدگاه ها بررسی شده است و سرانجام با ارائه راه حل و مقایسه ضمنی آنها زمینه برای این نتیجه فراهم شده است که در مقام تعیین معیاری برای عرض، انفکاک پذیری عرض از جوهر جایگزین مغایرت وجودی آنها شود.
خلاصه ماشینی:
"ک: صدرالمتألهین، بی تا، ج 5، ص 88ـ90) به این اشکال پرداخته و آن را پاسخ داده و سپس به بحث درباره تفاوت صورت جسمیه و جسم تعلیمی ـ و به تعبیر دیگر ممتد جوهری و ممتد کمی ـ ادامه داده است و سرانجام نتیجه بحث جز این نیست که به نظر فلاسفه ای مانند فارابی و ابن سینا، با اینکه واژه «ممتد» دو معنا و دو مفهوم دارد که مصداق یکی جوهر است مصداق دیگری عرض (معنای جوهری آن هنگامی است که بر صورت جسمیه اطلاق می شود و آن عبارت است از ممتد علی الطلاق، و معنای عرضی آن هنگامی است که بر جسم تعلیمی اطلاق می شود و آن همان مقدار است و آن چیزی نیست جز حقیقتی که مجوز فرض حدود مشترک میان اجزاء متصل واحد است یا به تعبیر دیگر همان ممتد متعین در جهات سه گانه است) با این همه در خارج از نظر وجودی تعدد و تفکیکی میان این دو نیست، یعنی هر دو معنا با یک وجود موجودند.
اکنون اگر دقت کنیم، می بینیم که بر اساس این معیار، می توان کمیات و ازجمله جسم تعلیمی را از سنخ ماهیات و از نوع اعراض دانست و درعین حال، مانند ابن سینا و صدرالمتألهین، برای امتداد تعلیمی در خارج وجودی غیر از وجود امتداد طبیعی قائل نبود، بلکه صرفا به انفکاک پذیری آن از امتداد تعلیمی معتقد بود، زیرا ادله ای که بر عرض بودن جسم تعلیمی اقامه کرده اند دست کم انفکاک پذیری آن را ثابت می کنند و برای عرضیت عرض صرف انفکاک پذیری کافی است و نیازی به مغایرت به معنایی که در راه حل اول گفته شد نیست."