چکیده:
جهت گیری سازمان ها در مواجهه با تغییرات سریع محیط باید به سمت بازار و یادگیری باشد. اعتقاد بر این است که سازمان یادگیرنده ، نسبت به سازمانی که فاقد ویژگیهای یادگیرندگی هستند، امکان توسعه و حفظ رقابت پذیری بیشتری دارد. با وجود آنکه پژوهش های متعددی اهمیت سازمان یادگیرنده و رابطه آن را با رقابت پذیری نشان داده است ، تاثیرات محرز دانش توجه محققان را به سمت صنعت دانش محور معطوف کرده است . در موسسات آموزش مداوم تایوان ، که از مصادیق سازمان های دانش محور هستند، مدیریت تغییر از اهمیت بسیاری برخوردار است و در پاسخ گویی هم زمان به نیازهای متنوع ، با وجود محدودیت منابع ، نقش مهمی را ایفا کرده است . مرور ادبیات پژوهش حاکی از آن است که ، با وجود توجه به روابط راهبردی و عملکرد سازمانی، نقش تاثیرات محیطی ناچیز انگاشته شده است . پژوهش حاضر در صدد طراحی چارچوب مفهومی سازمان یادگیرنده بر مبنای الگوی پراژگو و سوهال است ، تا حلقه مفقودة روابط راهبرد- عملکرد- محیط را توصیف کند. به منظور محک زنی و سهولت ادراک رابطه سازمان یادگیرنده و نظام آموزش مداوم ، الگوی درهم تنیده ای تحت عنوان «هرم سازمان یادگیرنده » معرفی شده است . سرانجام این طور نتیجه گیری شده است که سازمان یادگیرنده بهترین راه حل برای جبران نقصان برنامه ریزی صنعت دانش محور است .
خلاصه ماشینی:
سـازمان یادگیرنده مکانی تعریف شده است که در آن از دانش به طـور کامـل اسـتفاده مـیشـود، ظرفیـت افـراد توسـعه مـییابــد، رفتـار تغیـی مـیکنــد و شایسـتگی حاصـل مـیشــود (de Geus, 1988; Garvin, 2000; Saylor, 1992; Senge, 1990; Swieringa & Wierdsma,1992) بـــا وجـــود اینکـــه نظریـــه پـــردازان بســـیاری ســـازمان یادگیرنـــده را اســـاس موفقیــت ســازمان هــای امــروزی دانســته انــد (٢٠٠١ ,Robbins) و بــه اهمیــت و رابطــه احتمالی آن با رقابت پذیری در قالب کیفیت ، نوآوری و عملکـرد سـازمانی اشـاره کـرده انـد .
(Cunningham & Gerrard, 2000; Harung 1996; Senge, 1990) یادگیری سازمانی و مدیریت دانش سازمان ها از طریق فرایندهایی، که طی آن دانش جدید خلق و یا دانـش موجـود اصـلاح میشود، یاد میگیرند (٢٠٠٨ ,.
الگوی راهبردی در برگیرندة پنج بخش زیر است که روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند: ١- محیط - راهبرد- فرهنگ (٢٠٠١ ,Sohal and Prajogo)؛ ٢- یادگیری سازمانی (١٩٩١ ,Huber)؛ ٣- سازمان یادگیرنده (١٩٩٤ ,١٩٩٢,Senge)؛ ٤- مدیریت دانش (١٩٩٥ ,Nonaka and Takeuchi)؛ ٥- رویکرد مبتنی بر منبع (١٩٩٤ ,Hamel and Prahalad).
یادگیری سازمانی به مثابه متغیری کلیدی و مهم و به صورت فرایندهای جذاب و مهمی، که به وسیله نوآوری تحریک میشود، پدیدار شده است (١٩٨٩ ,Stata ;١٩٩٠ ,Kiechel ;١٩٩٠ ,Levinthal &Cohen ;١٩٨١ ,.
یادگیری سازمانی ظرفیت نوآورانه سازمان را افزایش میدهد (١٩٧٨ ,Schon &Argyris ) و امکان یادگیری، همچنان که محیط به سرعت تغییر میکند، ممکن است به مزیت رقابتی برای سازمان ها تبدیل شود (١٩٨١ ,.
(١٩٩٦,Prahalad &Conner ) علاوه بر این ، توسعه نظام مدیریت دانش کارآمد و اثربخش ابزار این هدف در نظر گرفته شده است (١٩٩٤ ,Nonaka).