چکیده:
نگارندگان بر آنند که عاشقانه های غزلی سعدی، سخت متاثر و ملهم از تلقی شعرای عذری عرب و خاصه مجنون، از دلباختگی است ؛ و اگر شاخص ترین غزلهای فارسی و عربی سعدی را ملاک اظهار رای قرار دهیم ، در مجموع، فضای غالب بر غزل سعدی، فضایی کاملا متاثر از عشق عفیف عذری است . ابتدا برخی از موارد تاثیرپذیری سعدی از ابیات منسوب به مجنون، در حیطة شکلی و معنایی ، نشان داده خواهد شد. خواهیم دید که برخی از ابیات سعدی دربارة لیلی و مجنون، مستقیما متاثر از اشعار عربی مجنون است ؛ نکته ای که تاکنون هیچ یک از شارحان غزل سعدی بدان توجهی نداشته اند. سپس به تعریف و تبیین «حب عذری»، ویژگی ها و مراحل آن و بازکاوی آنها در غزلهای سعدی خواهیم پرداخت . به عقیدة نگارندگان، «حب عذری» از آبشخورهای اصلی بسیاری از موضوعات و مضامین غزل فارسی ، همچون پاک و عفیف بودن عشق ، عشق پیش از تولد، عشق پس از مرگ، وصال در قیامت و ...است و شناخت حب عذری و اشعار عذریون، درک و دریافت مبانی جمالشناختی و معرفتی سعدی را در غزل، تا حد بسیار چشمگیری افزایش می دهد.
خلاصه ماشینی:
"وقتـی کـسانی چـون علـی دشتی و عبدالعلی دستغیب ، برآن رفته اند که «توصیف عشق در زبان سعدی بیشتر بـا تمـایلات جنسی مربوط است » (حسن لی ، ١٣٨٧: ٨٠)، و جـو ذهنـی جامعـة تحقیقـی مـا نیـز متـأثر از این گونه تلقی هاست ، از محقق فقید، مشایخ فریدنی ، شگفت نیست که در ترجمة خود از گزیـدة الأغانی ، سعدی را سخت متأثر از عمر بن أبی ربیعه ، پیشرو غزلسرایان إبـاحی ، بدانـد؛ بـی آنکـه کوچکترین اشارهای به تأثیرپذیری سعدی از شعر عفیف شعرای عذری داشـته باشـد.
در شـرح هریـک از ایـن مـضامین سـخن فراوان اسـت ، امـا بـه خـاطر پرهیـز از فراخـی سـخن ، تنهـا بـه ذکـر برخـی نمونـه هـا بـسنده می شود: عشق ازلی همـه عمـر بـرنـدارم سـر ازیـن خمار مستی 7 که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی (716 :1389) میان ما و شما ع دـهـ در ازل رفـت ه ـســت هـزار ســال بــرآید، همـان نخـستینی ـ (همان: ٧٨٤) وانکـــه را دیــده در دهــان تــو رفـــت هــرگــزش گــــوش نـشنود پـندی خـــاصـــه مـا را کــه در ازل بودهســت بـا تـو آمــــیـــزشـــی و پیونــدی (همان: ٧٢٤) شـراب وصــل تو در کام جان من ازلیـست هنــوز مـستم از آن جــام آشنــایی باز (همان: ٥٨٧) پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود با خود آوردم از آنجا؛ نه به خود بربستم (همان: ٦٢٤) «أیـمـنـع مـثلـــی مـن ملازمه الـــهوی و قــد جبلـت فی النفس قبل جبلتی » (32 :1372) (مردم چون منی را که پیش از آفـرینش ، عـشق بـا جـانم سرشـته بـود، از عـشق ورزی منـع می کنند؟) عشق ، دردی کهن است مضامین بسیاری نیز دربارة قدمت عشق در اشعار مجنون و سعدی هـست کـه آنهـا نیـز بـر ازلی بودن عشق دلالت دارند."