چکیده:
ایدئولوژی مفهومی اختلاف برانگیز هست که برخلاف بسیاری از واژگان بحث انگیز دیگر مانند مردمسالاری یا آزادی کمتر از 200 سال عمر دارد. ایدئولوژی ثمره دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و فکری، انقلاب صنعتی در غرب بود. در این دوره با گسترش آموزش و پرورش، توسعه شهرنشینی، گسترش شبکههای حمل ونقل و ارتباطات و نیاز جامعه به مشارکت مردم در امور سیاسی و رشد تفکر سیاسی آنها، نیاز به نظامهای فکری و سیاسی به وجود آمد. جریانهای ایدئولوژیک که از این زمان شکل گرفته بود، در نیمه اول قرن بیستم در اروپا به اوج خود رسید و به صورت ایسمهای گوناگون مارکسیسم، ناسیونالیسم، سوسیالیسم، فاشیسم... متجلی گردید. ایدئولوژی در رقابتهای سیاسی به عنوان سلاح فکری مورد استفاده قرار گرفت و به صورت شیوه تفکر سیاسی مناسب عصر جدید درآمد. از آنجا که ایدئولوژی بر تحلیلی از گذشته و تاریخ مبتنی بود و دستورالعملهایی برای سیاستگذاری در بر داشت و چون ایدئولوژی در فضایی تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به ظهور میرسید، نیازی مبرم به تاریخ داشت. بر همین اساس هست که میبینیم هر نوع ایدئولوژی تاریخ نگری خاص خود را دارد. در ایدئولوژی، گذشته و تاریخ به شکلی ارادی و از نظر نیازهای زمان حال، از نو توصیف میشود، به همین سبب است که بیشتر حکومتها سعی میکنند کنترل کامل گذشته و تاریخ را در دست داشته و پیوسته آن را برحسب مقاصد سیاسی زمان حالشان از نو تعبیر کنند. در این پژوهش سعی شده است ابتدا با دادن تعریفی از ایدئولوژی و سپس بررسی خاستگاههای تاریخی و کارکرد سیاسی ایدئولوژی در غرب به چگونگی رابطه ایدئولوژی و تاریخ بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"او معتقد بود که باید ایدهها را به مثابه ابژههایی مستقل از هر نوع معنای متافیزیکی درنظر گرفت و ریشهها و روابط آنها را با یکدیگر با روشهای تجربی مورد مطالعه قرار داد (احمدی، 1379: 3-362) اما کارل مارکس این واژه را در مفهوم دیگر بکار برد.
اما این معیار زمانی می تواند مطمئن باشد که آن آرمان عقلایی جلوه کند(خسروی، 1382: 227) بنابراین میتوان گفت یک ایدئولوژی مجموعه آرا و عقاید جامعی است که شرایط اجتماعی را توضیح می دهد و آنها را ارزیابی می نماید، به اشخاص کمک می کند تا از جایگاه خود در جامعه اطلاعاتی بدست آورند برنامهای برای اقدام اجتماعی و سیاسی تدارک ببینند.
این مهمترین نقطه عطف در نقد دین است زیرا نظام موجبیت را واژگونه کرد و امکان داد خود دین به اعتباری غیر از دروغ، فریب یا تخیل بوالهوسانه تبین شود تا این حد، دین پیامدهای بسیار زیادی برای پیدایش مفهوم ایدئولوژی دارد.
اما وقتی که مارکس مفهوم ایدئولوژی خود را به وجود آورد حتی از این مردم شناسی فویر باخی هم فراتر رفت و دین را به عنوان فراوردهای اجتماعی تعبیر کرد.
گفته شده که در این تاریخ که در حضور نمایندگان تمامی اعضای اتحادیه اروپا به جز لوکزامبورگ تهیه شد، سعی بر این بوده که با برابر نشان دادن کشورها و، بازنویسی گذشته به صورتی که به نظر رسد که اروپای متحد سرنوشت قاره است، هیچیک از خوانندگان گوناگونش را آزرده نکند ممکن است، این برخورد از آنچه که از جانب گروههای ملی ستیز عنوان می شود، بهتر باشد، اما به هر حال باز هم تاریخ برای موضعی ایدئولوژیک است."