خلاصه ماشینی:
"هیئت تحریریة «رشد آموزش هنر» ابعاد این موضوع را در گفتوگویی با یکی از اهالی فلسفة هنر مورد چون و چرا قرار داده است.
اولین چیزی که بنگارتن سعی داشت نشان دهد این بود که ما در عرصة هنر دو چیز را میتوانیم مورد بحث قرار دهیم: یکی گسترة عقلانیت و دیگری گسترة حسانیت.
مثلا در گذشته برای انجام کار هنری در نقاشی، لزوما از بوم و ابزار نقاشی استفاده میشد، اما امروزه هنرمند بهعنوان مثال فقط با جابهجایی چیزی از جایی به جای دیگر، هنر ایجاد میکند و آن را «آرت ورک»۵ میگویند.
تیموری: حتما این تمثیل را شنیدهاید که میگویند از یک ایتالیایی پرسیدند: چرا هر وقت از شما سؤال میکنند، به جای اینکه جواب بدهید، مجددا سؤال میپرسید؟ او تأملی کرد و گفت: چرا؟ ضیمران: در فلسفه پاسخگویی مطرح نیست اما رشتههای دیگر باید پاسخگو باشند.
بنابراین من فکر میکنم هنرآموز اگر بخواهد در هنر موفق باشد، باید بتواند تمام دادهها، جنبشها و سبکها و رهیافتهای هنری را با پرسشگری کالبدشکافی کند و وقتی کالبدشکافی کرد، این امکان را به هنرجوی خود بدهد که او هم این کار را انجام دهد.
بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم، این است که برای هنرجو زمینهای فراهم کنیم که مورخ هنر شود، نه مصرفکنندة تاریخ.
Subjective رشــد آموزش ٣٧ دورة یـازدهـم شـمــــارة ٣ بــهـار ٣٩٣ ١ امروزه در قرن بیستم، فلاسفه اصلا دغدغة تعریف را ندارند و بهخصوص برای هنر این کار زیاد مقبول نیست.
چون هنر آنقدر پویاست که در تعریف نمیگنجد کاری که ما باید انجام دهیم، این است که برای هنرجو زمینهای فراهم کنیم که مورخ هنر شود، نه مصرفکنندة تاریخ."