چکیده:
یکی از سوالات مهم درباره کتاب من لایحضره الفقیه این است که: آیا احادیثی که در این کتاب به نقل از رسول خدا(ص)به شکل مرسل آمده، همگی از اسناد و طرق شیعی اخذ شده یا تمام یا برخی از آن ها از طرق اهل سنت نقل شده اند؟ پاسخ به این مسئله نیازمند بررسی تک تک این روایات است. برای نظام مند شدن پژوهش و به دست آوردن نتیجه دقیق تر، ابتدا این احادیث را بر اساس سه معیار: نقل حدیث در سایر کتب شیخ صدوق به طور مسند (سند شیعی یا غیرشیعی)، نقل آن در سایر کتب شیعی با اسانید شیعی و نقل آن در کتب اهل سنت به هفت دسته تقسیم کرده ایم. سپس دلالت هر یک از اقسام را بر این که شیخ صدوق(ره) آن حدیث را از روایات و طرق شیعی اخذ کرده یا سنی، سنجیده و سپس احادیث مربوط به هر قسم را جمع آوری کرده ایم. گفتنی است، در این پژوهش تنها جلد اول کتاب به عنوان نمونه بررسی شده است.
One of the main questions about the book Man La Yahdaruh al-Faqih is whether the Morsal Prophetic hadiths of the book are all obtained from the Shi`a chain of authorities and documents or some of them belong to the Sunni chain of authorities? The answer to this question requires analysis of individual narratives. To make a systematic analysis of the hadiths and obtain more accurate results، the author of the present paper first has divided the traditions into seven groups based on three criteria: hadith narrated in Sheikh Saduq’s other hadith books (through Shi`a documents or non-Shi`a ones); hadith narrated in other Shi`a hadith books through Shi`a documents; hadith narrated in the Sunni hadith books. Then he has verified the implications of each of these types of narratives whether Sheikh Saduq has utilized Shi`a chain of authorities or Sunni’s. Then he has collected hadiths belonging to each group. It is worthy of notice that the author has investigated the first volume of the above mentioned book as an example in this study.
خلاصه ماشینی:
""/> اما خود شیخ صدوق در امالی، سند شیعی این حدیث را ذکر کرده: حدثنا محمد بن الحسن قال حدثنا الحسین بن الحسن بن أبان عن الحسین بن سعید عن ابنأبیعمیر عن حماد بن عثمان عن إسماعیل الجعفی أنه سمع أباجعفر علیه السلام یقول قال رسولالله صلی الله علیه و آله أعطیت خمسا لمیعطها أحد قبلی جعلت لی الأرض مسجدا و طهورا و أحل لی المغنم و نصرت بالرعب و أعطیت جوامع الکلام و أعطیت الشفاعة.
"/> 3) مواردی که شیخ در دیگر کتب خود، سند سنی برای آنها دارد و در کتب شیعی یافت نمیشود، اما در کتب اهل تسنن یافت میشود: دلالت این قسم بر مطلوب ما، روشن تر از سایر اقسام است، اما تعداد نمونههای یافتشده بسیار کم است و در همین نمونهها نیز جای تردید وجود دارد، زیرا در مورد اول احتمال وجود سند شیعی وجود دارد و در مورد دوم، خود اهلسنت آن را ضعیف شمردهاند که احتمال دارد به خاطر وجود فردی شیعیمذهب در سند باشد.
"/> نتیجهگیری با توجه به بررسی انجامشده به دست میآید نتیجه می شود که شیخ صدوق (در کتاب من لایحضره الفقیه وقتی حدیثی را به طور مرسل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل میکند، به ندرت اتفاق میافتد که آن حدیث را از اهلسنت گرفته باشد، زیرا از اقسام یادشده تنها در قسم سوم، چهارم و ششم چنین دلالتی وجود دارد که فراوانی آنها نیز بسیار کم است (مجموعا هفت مورد) که در هر دو مورد در قسم سوم و سه تا از موارد در قسم ششم احتمال خلاف وجود دارد و دو نمونۀ باقیمانده نیز مربوط به آداب و مستحبات است و دال بر حکم فقهی مهمی نیست."