چکیده:
در این گزارش،به رابطه متقابل بین ارزشهای فرهنگی جوامع و ارزشهای«فرهنگهای سازمانی»محیطهای شغلی آنها و همچنین به نقش مدیریت در ایجاد هماهنگی مطلوب بین آن دو،اشاره میشود.آنگاه به یافتههای یک تحقیق بین فرهنگی و چند تحقیق دیگر در سازمانهای شغلی ایرانی،استناد میشود. تحقیقات موردنظر مجموعا بیانگر این هستند که: 1-همانگونه که«هوفستد»نیز تشخیص داده است،ایران از نظر فرهنگی،جزو جوامع«جمعگرا»طبقهبندی میشود. 2-در سازمانهای ایرانی،کارکنانی که شیوه مدیریت مسئولین ما فوق را«پدرانه»ادراک و توصیف میکنند،نسبت به دیگران«رضایت شغلی»بیشتر ابراز میدارند. 3-کارکنان ایرانی مورد بررسی،«احساس مسئولیت نسبت به زیردستان»،«توزیع عادلانه منابع»(متناسب با عملکردها)،«مشارکت و مشورت با زیردستان»و همچنین «اولویت ندادن به منافع شخصی»(تعریف جمعگرائی)را از ویژگیهای قابل توجه«مدیریت پدرانه»توصیف میکنند.
خلاصه ماشینی:
"رضایت شغلی کارکنان ایرانی و ابعاد مدیریت پدرانه دکتر شهرناز مرتضوی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی چکیده در این گزارش،به رابطه متقابل بین ارزشهای فرهنگی جوامع و ارزشهای«فرهنگهای سازمانی»محیطهای شغلی آنها و همچنین به نقش مدیریت در ایجاد هماهنگی مطلوب بین آن دو،اشاره میشود.
«هوفستد»(1989)3از یافتههای تحقیقاتی گسترده خود در بیست سازمان شغلی هلندی و دانمارکی به این نتیجه میرسد که،هرگاه بین ارزشهای فرهنگی سازمانهای شغلی و جامعه اختلاف زیاد وجود داشته باشد،کارکنان از نظر فرآیند سازگاری با محیطهای شغلی،دچار مشکل میشوند.
» این پژوهش درون فرهنگی نشان داد که از نظر کارمندانی که در این بررسی شرکت کردند،(تعداد پرسشنامههای جمعآوری شده مفید-531)ما فوق و مدیری در نقش پدر خانواده کارمندی ادراک میشود که نسبت به شرایط افراد تحت پوشش خود،احساس مسئولیت کند و پاداشها را برمبنای عملکردها توزیع نماید.
با عنایت به اینکه،احساس مسئولیت نسبت به وضع افراد تحت پوشش و حمایت از آنان در زمانهای سخت و همچنین توزیع عادلانه منابع(با توجه به عملکردها)از ابعاد مهم«مدیریت پدرانه»توصیف میشود،چنین بنظر میرسد که در این شیوه مدیریت،توجه به«خشنودی»زیردستان و به«روابط انسانی»،(طبق نظریههای غربی)دارای اهمیت خاص است.
زیرا،اکثر جوامع غربی،پس از اینکه به منافع مدیریت مبتنی بر مشارکت و مشورت(که علاوه بر مزایای دیگر،استفاده از منابع اطلاعاتی متنوعتر و بهرهبرداری از فرآیند«ارتباطات»28 را امکانپذیر میسازد)،پی بردند،به آموزش و تمرین این شیوه مدیریت در سطوح مختلف(خانواده،مدرسه و محیطهای شغلی)اقدام کردند و فقط با صرف وقت و انرژی بسیار،به موفقیت مطلوب نائل آمدند و توانستند در سازمانهای شغلی غربی روشهای مدیریت دمکراتیک و مشارکتی را جایگزین شیوههای سنتی استبدادی کنند و از منافع آن سود جویند."