خلاصه ماشینی:
همچنین بوعلی مسکویه مورخ فیلسوف و اخلاقپژوه بسیار توانا و دقیق که در طرح عقاید اخلاقی خود بر مبنای استدلالهای قیاسی با صبغه کاملا عقلانی به نحو منطقی و منسجم در کتاب مشهورش «تهذیبالاخلاق و تطهیر الاعراق و نیز (الفوزالاصغر» به طرح مباحث اخلاقی میپردازد و بعد نوبت به خواجه نصیرالدین طوسی متکلم، فیلسوف، ریاضیدان و هیئتشناس نامدار و شاخص شیعی میرسد که در کتاب گرانقدر خود «اخلاق ناصری» و نیز «اخلاق الاشراف»، نظریات و مباحث اخلاقی ابوعلی مسکویه را با افزودن بخش سیاست به بخش اخلاق فردی و مدیریت خانواده به صورت ابتکاری و با انسجام چشمگیری شرح و بسط داده و بحث اخلاق را در سه زمینه تکمیل میکند که ترجمه بخشی از نظرات وی اکنون در معرض نظر خوانندگان قرار داده شده است.
7 سعادت و فضایل خواجة طوسی پس از بازنگری و تأمل در نظریات ارسطو و مسکویه دربارة خیر و نیکی، میان خوب نسبی و مطلق تمایز قایل میشود و به دفاع از نظریه خوبی به عنوان اینکه هویتبخش هدف غایی برای انسان کامل است میپردازد و به خوبی حقیقی نسبت به هر نوع فعالیت یا ماهیتی که از این طریق پدید میآید نظر دارد.
این وضع همچنان ادامه دارد تا برسد به رهبر جهانی که به عنوان رئیس تمامی رؤساست و در کلیه مراتب اجتماع مورد اطاعت قرار میگیرد (مطاع مطلق)و اسوة تمامی نوع انسانها (مقتدای نوع) واقعیت این است که داشتن روابط اجتماعی شرط لازم فضیلت به شمار میرود، در نتیجه برابر نظر خواجه طوسی زندگی کردن برای انسان در حال انزوا و تجرد چه به شیوة ریاضتکشی اختیاری باشد یا به صورت آوارگی و خانه به دوشی، خلاف مشی زندگی اخلاقی است.