خلاصه ماشینی:
هرچند بحث رئالیته در امور هنری و زیباشناسی خود موضوع بحث مستقلی است که به پژوهشی دیگر نیاز دارد، اما در فهم چگونگی بازنمایی واقعیت در عکس و تصویر باید آن را فهمید و شناخت چرا که اساس خلاقیت بصری در عکاسی را تشکیل میدهد، به ویژه آنکه باید در نظر داشت که واقعیت در عکس، نه تنها منعکس میشود بلکه آفریده هم میشود.
و این همان منظر زیباشناسانه خود عکاس است که به مثابه یک واقعیت ناموجود، در کنار عناصری از واقعیات موجود قرار گرفته و واقعیت نوینی را شکل میدهد که هرچند عینا همان امر واقع نیست، اما بدون امر واقع هم امکان تولید و خلقش وجود ندارد.
خطوط مریی عکسها را نورها، اشیا، موقعیتها، رخدادها، کنتراستها، رنگمایهها، زیباییهای گرافیکی و انواع بازنمودها تشکیل میدهد؛ اما در عکس انتقادی آنچه نقش اساسی را بازی میکند پر شدن بین خطوط مریی، یا اصطلاحا پر شدن فضاهای خالی است که توسط نوعی ترکیببندی ابتکاری به لحاظ زیباشناسی انجام میشود و در همین ترکیببندی است که عکاسی انتقادی هم امکان ظهور مییابد.
دهه 1960 شروع اوجگیری خلق آثار عکاسی انتقادی است؛ عکسهایی که نه تنها تصویر را به مثابه یک اثر هنری19 در هنر معاصر تثبیت میکرد، بلکه توانست منبع نوین و مدرنی برای انواع پژوهشهای انتقادی هم فراهم آورد.
از همین دهه بود که عکس مستند انتقادی بعد از آنکه در نمایشگاههای هنری درخشید، وارد دنیای پژوهش هم شد و به مثابه سند و منبعی برای انواع پژوهشهای انتقادی مورد استناد قرار گرفت.
منابع برای مطالعه بیشتر: 1- Photography Changes Everything - Marvin Heiferman - Aperture -2012.