خلاصه ماشینی:
"برای همین کار،شخصی که پیش پیغمبر میامد میگفت بیعت میکنم با تو روی جهاد و هجرت و آن وقت آموزش فرهنگی اساس کار بود،در مسجد نشسته بودند و هر روز بحث بود،که بعد یکدفعه شکفته شد و به همه جای دنیا رسید و در آن زمان دار الهجره(مدینه)دانشگاه بود و به همین جهت هم وقتیکه یزید و بنی امیه خواستند از مدینه و از بنی هاشم و از اسلام انتقام بگیرند واقعه خندق دوم را پیش آوردند که عقبته ابن مسلم کشتار عظیمی کرد و یزید اجازه داد که سه روز هر چه میخواهند بکنند و در این سه روز،هم کشتند هم هتک ناموس کردند و هم مال مردم را خوردند که تا چند سال بعد از آن هیچ مرد مدنی دخترش را به شرط بکارت شوهر نمیداد و این از ننگینترین اعمال یزید و بنی امیه بود،یعنی اشراف قدیم که بنی امیه بودند انتقامشان را از اشراف جدید گرفتند ولی هرگز موفق نشدند و ننگ و نفرت با خودشان بردند،و اشراف جدید یعنی دانشمندان روز به روز جلو رفتند کما اینکه ما بعدا ثمرهء این طبقه بندی اجتماعی و این جامعهء جدید را بصورت وزارت دانشمندان در اسلام میبینیم،هر چه وزیر دانشمند سر کار آمد ثمرهء زحمت اینها بود،یعنی اگر صاحب بن عباد مینشیند و وزارت میکند این ثمرهء خونهایی است که در مدینه رخیته شده است و قبل از آن ریخته شده است،اگر ابن عمید کندری مینشیند این ثمرهء آن است،اگر خواجه نظام الملک که آدم دانشمندی بود وزارت میکند،ثمره همان جامعهء اشرافی علمی است که پیغمبر طرحش را در صدر اسلام ریخته بود،اگر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بیست و دو سال بر امپراتوری عظیمی وزارت میکند که یک سرش تالیبی و تونس و آنطرف تا جیحون است ثمرهء همان طرح است."