چکیده:
شیوه به کارگیری زبان در شاهنامه فردوسی همچون آثار دیگر بزرگان ادب فارسی، شیوه ای خلاقانه و در عین حال منحصر به فرد است. نمونه ای از این خلاقیت هنگام استفاده از واژه سخن روی می نماید. فردوسی بدون مقید ماندن به کاربرد های متداول این واژه در روزگار وی، قابلیت خاص واژه یاد شده را دریافته است و در درون منظومه هنری خود ظرفیت تعبیری بسیار فراخی بدان بخشیده است. هدف پژوهش حاضر آن است تا به منظور تبیین این ویژگی از سروده فردوسی، با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی سی و شش تعبیر برای واژه سخن ارائه دهد و توجه خوانندگان را به گستره مفهومی یکی از واژه های حماسه ملی ایران و بازشناسی ظرفیت های آن معطوف سازد. برجسته سازی جایگاه واژه سخن در نظام زبانی فرزانه توس که امکان تعبیرپذیری متن را فراهم می آورد و نیز بازنمایی سبک شخصی وی در به کارگیری این واژه که گاه دریافت مفهوم آن را بر عهده مخاطب می نهد و گاه شخصا به تعبیر آن می پردازد، از اهداف دیگر شکل گیری این پژوهش است.
The manner of using language in Ferdowsi’s Shahnameh، like the works of other great figures of Persian literature، is a creative and unique one. An instance of such creativity is revealed I using the word “Soxan”. Without being bounded in the common usages of this word in his time، Ferdowsi has found out its special capacity and conferred some great interpretive capacity to it in his artistic book of verse. Using descriptive-analytical method، this research aims to propose thirty six readings of this word in order to show such characteristic of Ferdowsi’s poetry and draw the attention of readers to the conceptual scope of one of the words of Iranian national epic and its capacities. Foregrounding the status of this word in the linguistic structure of this work which paves the way for the interpretability of the text and also representing his personal style in using such word which asks the reader to decode its meaning and interprets it himself are other aims of this research which is unprecedented among researches about Shahnameh.
خلاصه ماشینی:
که بر تو سرآرند زود این سخن ( 8 / 463 - 462 ) 3 ) پیغام فردوسی پیغام پیران را به افراسیاب سخن میخواند : سخن چون به سالار ترکان رسید سپـاهی ز جنـگاوران برگزید (4 / 17) 4 ) تحمل مصیبت بزرگان لشکر ایران پس از مرگ سهراب، رستم را چنین تسلی میدهند : همه لشکر از بهر آن ارجمندکه درمان این کار یزدان کند زبان بـرگشادند یـکسر ز بنــدمگر این سخن بر تو آسان کند (2 / 190 ) 5 ) تصمیم2 فریدون برای وداع نزد مادر میرود و به او خبر میدهد که قصد جنگ با ضحاک را دارد اما جز مادر، تا مدتی تصمیم خویش را بر کسی آشکار نمیسازد: فریدون سبک ساز رفتن گرفت سخن را ز هرکس نهفتن گرفت (1 / 70 ) 6 ) جنگ مغاتورۀ ترک که پیش از بهرام چوبین آمادۀ جنگ شده است و قدم در میدان نهاده است، از بهرام دربارۀ آغازکنندۀ جنگ میپرسد و چنین پاسخ میشنود: بــه بــهرام گردنــکــش آواز دادتو یازی بدین جنگ بر پیش دستبدو گــفت بــهرام، پیشی تــو کن که اکنون ز مردی چه داری به یادو گر شیر دل ترک خاقان پرست؟کجا پی تو افگندهای این سخن ( 8 / 174) 7 ) حد و حریم اردشیر بابکان در عهدنامۀ خویش، از شاپور میخواهد همان طورکه پیشینیان حد و حریم بزم و نخچیر را مراعات کردهاند، او نیز چنان کند : به روزی که رای شــکار آیدتدو بـازی به هـم در نبــاید زدنکه تن گردد از جنبش می گران چو گیـرنده بازان به کار آیدتمی و بزم و نخچیر و بیرون شدننگه داشتند این سخن مهتــران (6/ 233) 8 ) حدس گستهم و بندوی در گریز خسروپرویز از دست بهرام چوبینه همراه اویند اما برای مدتی از وی بازمیمانند، به کاخ شاهی برمیگردند، هرمز را حلقآویز میکنند و سپس خود را به خسرو میرسانند.