چکیده:
ادراکات اعتباری بعنوان نوع خاصی از مفاهیم بصورت ناخود آگاه و غیر ارادی به منظور
بر طرف کردن احتیاجات و نیازهای طبیعی و اجتماعی بشر (و حیوان) پدید میآیند. در
واقع این ادراکات و مفاهیم نقش ابزاری داشته و برای عمل سودمند هستند و انسان در
زندگی فردی و اجتماعی خود به آنها احتیاج دارد.
آشنایی با این دسته از ادرکات و تفکیک آنها از ادرکات حقیقی بسیار اهمیت دارد، چون
مانع وقوع بسیاری از شبهات در معرفتشناسی میشود؛ از جمله مسأله «نسبیت معرفت» و
عدم ثبات اصول عقلانی. همچنین با دانستن اینکه علوم بشری به دو دسته حقیقی و
اعتباری تقسیم میشوند، از اینکه معرفت بشری کلا بصورت طبیعی و غیر ارادی واقع
میشود، جلوگیری به عمل میآید. در واقع آنچه باعث شده برخی گمان کنند معرفت انسان
غیر ارادی و تابع انگیزههای بیرونی و درونی است، وجود این دسته از مفاهیم عملی و
اعتباری در بین ادراکات بشری است.
خلاصه ماشینی:
"البته جاحظ بحث معرفت طبعی را به منظور بیان غیرارادی بودن بخشی از معرفت بشر مطرح مینماید ولی همان طور که اشاره شد، او علت وقوع معرفت غیرارادی (طبعی) را نیازهای بشر و تأثیرات محیط میداند، به همین جهت هر چند که دغدغه و سؤال اصلی او مسأله رابطه عقل و اصول عقلی با اصل انطباق با محیط نیست ولی در نهایت او نیز به این مسأله اعتراف دارد که حداقل بخشی از معارف ما خارج از خواست و اراده ما بلکه تحت تأثیر عوامل خارجی یا انگیزههای درونی شکل گرفته و لازمه نوع زندگی اجتماعی و آداب و سنن ملی میباشد.
خصوصیت ادراکات اعتباری اکنون باید دید کـه اولا ـ این ادراکات و افکاری که میان طبیعـت و آثار طبیعت واسطه هستند، چگونه اندیشههایی هستند و فرق آنها با افکاری که حکایت از جهان واقع و نفس الامر مینمایند، در چیست؟؛ ثانیا ـ ارتباط آن افکار با طبیعت چه ارتباطی است؟؛ ثالثا ـ ارتباط آن افکار با آثار طبیعت چگونه است؟ علامه طباطبایی در بررسی پاسخ این سؤالها چنین میفرماید: «جای تردید نیست که هر پدیدهای از پدیدههای جهان در دایره پیدایش خود با افعالی سر و کار دارد و نقاطی را هدف فعالیت خود قرار میدهد که با قوا و ابزار و وسایل آنها به حسب طبیعت و تکوین مجهز است، چنان که مثلا جانوران تخمگذار هیچ گاه اندیشه زاییدن و شیردادن نمیکنند و اگر زاییدن و شیر دادن یک جانور زاینده را ببینند، التذاذی از تصور آن ندارند و جز آنچه تجهیزات آنها اقتضا میکند، چیز دیگری تصور نمیکنند و همچنین آنچه را که به حسب طبیعت با ابزار مناسب وی مجهز هستند، نمیتوانند تصور نکنند یا منافی وی تصور نمایند؛ مثلا نزد انسان برای جواز خوردن و نزدیکی جنسی، حجتی بالاتر از جهاز طبیعی تغذی و تولید مثل نیست (طباطبایی، 1382، ج 2، ص 186)."