چکیده:
انسان به عنوان بزرگترین آیه خداوند و جانشین او مسیر تکاملی خود را از قوه محض تا
مرتبه تجرد تام با حرکتی جوهری طی میکند و به تدریج با رفع تعینات و قیود به وحدت
میگراید. بر اساس اصول فلسفی صدرایی همه اوصاف و آثار اشیا برخاسته از وجود است و
همه موجودات بنابر درجه هستیشان از کمالات برخوردارند. در این میان هر انسانی به
اندازه ظرفیت وجودی خود مظهر برخی از صفات حق و واجد فضایل و کمالاتی است و
میتواند با تکمیل دو قوه نظری و عملی مسیر خود به سوی حق را تا رسیدن به مقام فنا
ادامه دهد. انسان کامل با دو بال معرفت و بندگی کامل این مسیر را تا پایان طی
میکند و قابلیت مظهریت جمیع اسما را در خود تحقق میبخشد.
در مکتب صدرالمتألهین انسان در سلوک عرفانی خود منازل کمالی را در قالب چهار سفر
پشت سر میگذارد. در سفر اول وی با برداشتن کلیه حجابهای بین خود و ذات حق به مرتبه
فنا میرسد و در سفر دوم همراه با حق از موقف ذات به کمالات و صفات رسیده و به مقام
فنای ذاتی و صفاتی و افعالی دست مییابد. سالک در سفر سوم به مقام ولایت بار
مییابد و به اذن خدا قدرت تصرف در کائنات را به دست میآورد و مردم را از آنچه
میتواند سبب سعادت و شقاوت آنها شود آگاه میسازد. در سفر پایانی خود سالک با وجود
حقانی خود خلایق را مشاهده میکند، در همه چیز جمال حق را میبیند و با مردم درباره
خدا و صفات و اسما حق و معارف راستین به اندازه استعداد آنها سخن میگوید.
در این سفر روحانی انسان کامل پس از طی همه به ذات مقدس حق با همه اسما و صفات واصل
میشود.
خلاصه ماشینی:
"اما این انسان چه مراحلی را باید در مسیر خود طی کند تا بتواند به چنین درجاتی نائل آید؟ اکثر فلاسفه اسلامی نفس انسانی را متشکل از دو قوه نظری و عملی دانسته و یا به عبارتی برای عقل انسانی، دو چهره نظر و عمل قائل شدهاند، بطوری که هر یک از قوا دارای مراتبی میباشد، انسان آن گاه به کمال و سعادت حقیقی میرسد که در این دو قوه به کمال برسد و کمال هر یک از این قوا نیز در این است که به آنچه ذاتش اقتضا میکند برسد (صدرالدین شیرازی، 1419ه، ج 9، ص 125) و اما مراتب تکامل عقل نظری عبارت است از: عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد[12] که انسان در آخرین درجه تکامل عقل نظری به جایی خواهد رسید که تمام نظریات بالفعل نزد وی حاصل بوده بطوری که در این مرحله، برای عقل در اثر اتصالش به عقل فعال، صور تمام اشیا و موجودات حاصل خواهد بود (همو، 1363، ص 579) و اما مراتب قوه عملی انسان عبارت است از تهذیب ظاهر که همان التزام به احکام شریعت و تهذیب قلب که پاک کردن درون از رذایل و مرتبه سوم، آراستن نفس به زینت فضایل و صفات پسندیده و سرانجام فنای نفس است که سالک در این مرتبه از خود و هر آنچه غیر خداست روی برتافته و التفات او به جانب حق تعالی خواهد بود (همو، 1354، ص 324).
بنابراین ولی کسی است که با شریعت رسول خدا به سوی خداوند انقطاع یابد، در عین حال که خود وی به کنه و باطن امور دست یافته و میتواند علوم و معارف را از محضر غیبی آن دریافت کند (ابن عربی، 1431ه، ج 1، ص 250) بنابراین از آن جا که شریعت پیامبر اسلام(r) آخرین شریعت و کاملترین شریعت میباشد، عام و فراگیر بوده و شامل خواص نیز میگردد، پس واصل به مقام ولایت نیز در شریعت و احکام مربوط به ظواهر اعمال باید پیرو نبی باشند (همو، ج 4، ص 94) نکته دیگر اینکه اولیا الهی نه تنها علت غایی بلکه در جایگاه علت فاعلی این جهان قرار دارند، چرا که وقتی آنان ولایت بر باطن جهان داشتند، خداوند در ظاهر همه آنها را ولی قرار میدهد."