چکیده:
نخستین آگاهی درباره شطرنج، مربوط به افسانه شرهام شاه هندی و پاداش
دادن او به وزیرش سیسا بن دهیر مخترع شطرنج است. آگاهی بعد، داستان آوردن
یا فرستادن شطرنج به ایران از جانب پادشاه هندوان (دبشلیم) در روزگار خسرو
انوشیروان برای آزمودن خرد و دانایی ایرانیان است. بزرگمهر بختگان در برابر آن
تخته نرد را ساخت و به هندوستان فرستاد. داستان روایی این امر در رساله پهلوی
ماتیگان چترنگ آمده و مطالب آن به کتابهای تاریخ و ادب عربی و فارسی نیز راه
یافته است. در برخی از منابع، اختراع «نرد» به دوران اردشیر بابکان، و بازی
شطرنج به زمان پسرش شاپور منسوب است.
در دوران اسلامی، شطرنج بازی در دربار خلیفگان اموی شام متداول بوده که
قطعا از دربار ساسانی و البته در پیش از اسلام به میان آنها راه یافته است، لیکن
فقهای صدر اسلام ظاهرا آن را نظر به شبهه قمار، جایز نمیدانستهاند.
درباره شطرنج اخبار بسیاری در منابع آمده، اشعار و ابیات تازی و پارسی
فراوان درباره آن سروده شده، و رسالهها و مقالههای بسیار به نگارش درآمده که
در این گفتار در سه بخش: 1. اخبار (شطرنجیان) 2. اشعار (شطرنجیات) 3. آثار
(کتابشناسی)، به موارد مذکور پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"ک: تاریخ یعقوبی (ابن واضح اصفهانی)، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 1، تهران، 1356، صص 109 ـ 114 (که متضمن تفصیل ریاضی هم هست)؛ اخبار البلدان (ابن فقیه همدانی)، نسخه خطی آستان قدس رضوی (ورق 68) و همین نسخه را یوسف الهادی طبع کرده که تاکنون آن را ندیدهام؛ مروج الذهب (مسعودی)، طبع عبدالحمید، قاهره، ج 1، ص 80 و 267؛ طبع شارل پلا، بیروت، 1965، ج 1، ص 88 ـ 309؛ ج 2، ص 114 (ذکر اختراع نرد با 12 خانه به عدد ماههای سال و 30 مهره به عدد روزهای ماه) ؛ ج 4 (طبع عبدالحمید)، ص 324 به بعد / ج 5 (طبع پلا)، صص 218 ـ 222 (که در شرح خلافت الراضی بالله عباسی، به مناسبت ذکر «صولی شطرنجی» و پیش از وی ماوردی شطرنجباز، گزارشی مفصل از پیدایی شطرنج و نرد، ابزارهای آن و اشکال و بیوت، مهرهها و خط سیر آنها و جنبههای نمادین، آنچه رومیان به عنوان «فلکی» ساختهاند، ابزار دیگر شطرنجگونه موسوم به «جوارحی» در آن زمان، آرایشهای رزمی این بازی و چگونگی آنها، اشعار و نوادر اللعاب و مشاهیر آن فرا نموده است)؛ تاریخ غرر السیر (ثعالبی مرغنی)، طبع زوتنبرگ، پاریس، 1900، صص 624 - 622 (قصة وضع الشطرنج و النرد)؛ شاهنامه (فردوسی)، چاپ مسکو، ج 8، صص 206 ـ 216؛ نیز، بنگرید: حماسه ملی ایران (نولدکه)، ترجمه بزرگ علوی، صص 96 ـ 97."