چکیده:
پارمنیدس در نیمة نخست شعر خود که در واقع شرح عروج وی به نزد دیکه و الهة دیگری است، دربارة وجود، راه درست شناخت و تمییز آن از راه نادرست سخن میگوید. نقد افلاطون به سخن وی در گفتگوی سوفسطایی و بمناسبت تعریف سوفسطایی بمیان میآید. پارمنیدس دربارة وجود چه میگوید و سخن وی در اینباره چه پیوندی با تعریف سوفسطایی دارد؟ هدف این مقاله پاسخ به این پرسش و در نتیجه بیان ضرورت نقد پارمنیدس است
خلاصه ماشینی:
نقد افلاطون به سخن پارمنیدس درباره وجود سعید بینای مطلق 1 چکیده پارمنیدس در نیمة نخست شعر خود که در واقع شرح عروج وی به نزد دیکه و الهة دیگری است، دربارة وجود، راه درست شناخت و تمییز آن از راه نادرست سخن میگوید.
پارمنیدس دربارة وجود چه میگوید و سخن وی در اینباره چه پیوندی با تعریف سوفسطایی دارد؟ هدف این مقاله پاسخ به این پرسش و در نتیجه بیان ضرورت نقد پارمنیدس است .
کلیدواژهها: پارمنیدس، افلاطون، سوفسطایی، مگاریان، وجود، پراجاپتی * * * مقدمه پارمنیدس دربارة وجود چنین میگوید: «هست هست، نیست نیست» ( 1 ) (بند 5).
ولی چرا نمیتوان بآسانی منکر ادعای سوفسطایی شد؟ چرا نمیتوان بدرستی گفت که سخنان وی دربارة بودن و نبودن، راست و نادرست، خطاست؟ بلحاظ فلسفی دشوار میتوان کذب گفتار سوفسطایی را نشان داد، زیرا سوفسطایی منکر وجود لاوجود (نه ـ باشنده یا نیست) است و خطا نیز از نظر وی گونهیی نیستی یا لاوجود است.
زیرا هست هست، نیست نیست، در واقع مگاریها بر آن بودند تا با این کار وحدت وجود، یعنی آنچه بگونهیی از کلام پارمنیدس نیز استنباط میشود را حفظ کنند.
دوستان صور و قول به نیستی کثرت ابهام دیگر سخن پارمنیدس در این است که بظاهر میان هست یا وجود و نیست یا کثرت جدایی میافکند؛ بگونهیی که اگر به ظاهر سخن وی بنگریم هستی، به دو پاره میشود: از سویی هست یگانه و مطلق، از سویی کثرت یا نیست مطلق.
به این لحاظ سخن وی یادآور دیدگاه کسانی است که افلاطون در همان گفتگوی سوفسطایی به آنان دوستان صور میگوید.