چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف مقایسه انگیزش تحصیلی و کیفیت زندگی دانش آموزان پسر مشمول ارزشیابی توصیفی با ارزشیابی سنتی پایه چهارم ابتدایی شهر قاین انجام شده است. جامعه آماری آن دانش آموزان پایه چهارم شهر قاین در سال تحصیلی90 ـ 89 بالغ بر 698 نفر دانش آموز پایه چهارم ابتدایی (70 نفر تمامی دانش آموزان طرح ارزشیابی توصیفی و 628 نفر از کلاس های ارزشیابی سنتی ) بوده که با روش نمونه گیری چند مرحله ای، حجم نمونه 136 نفر برآورد شده است. روش این پژوهش توصیفی از نوع علی ـ مقایسه ای بود و به منظور گردآوری داده ها پرسشنامه انگیزه به تحصیل همچنین پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی در مدرسه مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های مانوا (MANOVA) وآزمون t استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین انگیزش تحصیلی دانش آموزانی که با ارزشیابی کیفی ـ توصیفی سنجش می شوند با دانش آموزانی که با تحت سنجش ارزشیابی سنتی سنجش بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد (115/ 0P=، 585/1-=t). بین کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزانی که با ارزشیابی کیفی ـ توصیفی سنجش می شوند با دانش آموزانی که تحت سنجش با ارزشیابی سنتی بودند، تفاوت معناداری مشاهده نشد (750/0P=، 318/0=t). بین کیفیت زندگی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد
خلاصه ماشینی:
Keywords: Descriptive evaluation, Traditional evaluation, Educational motivation, Quality of life, Elementary education مقدمه از جمله مسائلی که در نظام آموزش و پرورش و در مدارس مطرح است، موضوع ارزشیابی و چگونگی به کارگیری آن برای بالا بردن سطح آموزش و یادگیری است (Heidari, 2006).
با انجام این پژوهش میتوان با شناخت دقیق هر یک از فعالیتهای تکمیلی و شیوههای سنجش مورد استفاده در ارزشیابی توصیفی، میزان تأثیر هر یک از آنها را در بروز و رشد خلاقیت و انگیزش تحصیلی دانشآموزان نشانداده است تا معلمان بتوانند با به کارگیری درست آنها و بهبود در روشهای تدریس و ارزشیابی خود، شاهد افکار و فعالیتهای خلاقانه دانشآموزان باشند.
در این پژوهش از دو پرسشنامه در این تحقیق استفاده شد: پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه انگیزه به تحصیل: 1 ـ پرسشنامه کیفیت زندگی: (Quality of school life):(QSL)، این آزمون دارای 39 سؤال 4 نقطهای (کاملا موافق، موافق، مخالف، کاملا مخالف) و 7 خرده آزمون با نامهای رضایت کلی (Overall Satisfaction)، عاطفه منفی (Negative emotion)، رابطه با معلم (Relationship with teacher)، همبستگی اجتماعی (Social Cohesion)، فرصت (Believed to be beneficial to the school)، موفقیت (Confidence in their abilities to succeed in school) و ماجرا (Sense of spontaneity and enjoy learning) است (Ajnely “Bourke, 1992; translation Seif, 2006).
جامعه مورد میداند که با نتایج این تحقیق همخوانی دارد و خود دلیل بر پذیرش این فرضیه است که بین انگیزش تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه دانشآموزان رابطه مستقیم و معناداری است.