چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه بینشی سازه گرا/ واقع گرا درباره ویژگی ها و عناصر ماهوی علم بر مبنای تحول تاریخی دیدگاه های فلسفی درباره علم در راستای بازاندیشی درباره آموزش علوم می باشد. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل مفهوم ها و نیز ارزیابی ساختار مفهومی بهره گرفته شد. بر مبنای یافته های حاصل از این پژوهش، مدلی دو بعدی در تبیین عناصر علم و ویژگی های ماهوی مرتبط با آنها به دست آمد که در یک بعد آن عناصر چرخه علم شامل مشاهده و تجربه، نظم و نظریه، و سرانجام پیش بینی و در بعد دیگر، ویژگی هایی برای علم بر شمرده شد که برخی ناظر به ویژگی های سازه ای و برخی دیگر ناظر به ویژگی واقعی علم می باشند. بر این اساس، نکته هایی برای بازاندیشی درباره آموزش علوم با تاکید بر نقش فرهنگ در جهت دهی به مشاهده و تجربه، ماهیت تبیینی- استنباطی- ابداعی نظریه ها و ایده های علمی و در نتیجه موقتی و تحول یابنده علم، ماهیت خلاقانه، هنری و روش آزاد علم و آزمون پذیری ایده ها و نظریه های علمی بر اساس ملاک هایی چون انسجام، دقت، میزان سازگاری با وضعیت های تجربی پسین و تقریب های جسورانه و پیچیده مورد نظر قرار گرفت.
خلاصه ماشینی:
به باور متیوس با گام نهادن در چنین راهی پرسش هایی از این گونه در قلمرو آموزش علم مهم میشوند که توصیف علمی چیست ؟ مدل های علمی چه کاربردی در علم دارند؟ یک فرضیه پیش از اثبات به چه میزان تأیید نیاز دارد؟ آیا شیوههایی برای سنجش ارزش برنامه های پژوهشی رقابتی وجود دارند؟ چنین پرسش هایی نشان دهنده نگاه به آموزش علوم تجربی از منظری متفاوت و بر مبنای بررسی ویژگی های ماهوی علم است که هر پاسخی به آنها پیامدهایی را برای آموزش علوم در پی خواهد داشت در نگاهی کلیتر به نظر میرسد آموزش علوم با دیدگاه های گوناگون در قلمرو فلسفه علم پیوند و بستگی دارد کلارک در روشنگری این موضوع اشاره میکند که دیدگاه های فلسفی معین درباره درس ها، الزامهایی را در پی میآورند که کار معلم را در روش آموزش آن درس متأثر میکند.
چنین است که در سال های اخیر برخی پژوهشگران و اندیشمندان در صدد برآمدند تا دیدگاه های متفاوتی را برای آموزش علم بر بنیاد فلسفه علم تبیین و پیشنهاد کنند (به طور نمونه ، ,Pietschman ;١٩٩٤,Mathews Bagheri, Wallner, 1995; Mc Comas, 2000; Peters, 2006; Taber, 2006; 1995; Niaz, 2008; .
گرچه هنوز فیلسوفانی هستند که معتقدند میتوان نظریه هایی درباره دانش و واقعیت را با بهره گیری از اندیشیدن محض گسترش داد، اما بسیاری از فیلسوفان امروزه بر این باورند که برای چنین کاری لازم و ارزشمند است که به یافته های جدید علمی نیز توجه کنیم .
چنین است که در فرایند آموزش علم نیز میتوان این ویژگی ها را برای ایده ها، نظریه ها و مدل های علمی در نظر داشت .