چکیده:
مدرسه اصفهان با ظهور صفویه و حمایت پادشاهان صفوی از تشیع و دعوت عالمان شیعه به اصفهان شکل گرفت. فضای فکری مناسبی که صفویه در این شهر ایجاد کردند، سبب حضور، تثبیت و تعمیق همه جریانهای کلامی گذشته شد. در این نوشتار مدرسه کلامی اصفهان را با بررسی سه جریان کلامی معرفی میکنیم: 1) جریان کلام حدیثگرا که دو منشا فکری دارد؛ از سویی تحتتاثیر جریان حدیثگرای جبل عامل و از سویی تحتتاثیر جریان اخباریگری است. 2) جریان کلام عقلگرای فلسفی که در حقیقت ادامهدهنده مدرسه فلسفی شیراز است. 3) جریان کلام عقلگرای غیرفلسفی که امتداد جریان کلامی امامیه در حلّه است. این گروه برخلاف گروه دوم که عقاید فیلسوفان را به عرصه کلام آوردند، تنها از ادبیات فلسفی استفاده کردند و در آموزههای اعتقادی به نقد دیدگاه فلاسفه پرداختند.
خلاصه ماشینی:
سدیدالدین حمصی رازی نقل میکند که در هنگام مراجعت از مکه به درخواست برخی از علمای حله در آنجا به تدریس علم کلام پرداخته و کتاب المنقذ من التقلید و المرشد الی التوحید یا همان التعلیق العراقی را برای گروهی از جویندگان این علم املا کرده است.
وی از سویی از طریق پدرش به جریان حدیثی جبل عامل مرتبط میشود و از سویی دیگر باواسطه از اخباریان بهره برده است؛ برای مثال میتوان به امیر محمدمؤمن بن دوست محمد استرآبادی داماد و شاگرد ملامحمد امین استرآبادی اشاره کرد که علامه مجلسی از شاگردان اوست.
( 249 ) وی در حالی که در کتابهایش با برخی از مبانی اخباریان همسویی دارد؛( 250 ) ولی نقدهایی نیز به این جریان دارد؛ برای مثال او نقدی بر محمدامین استرآبادی درباره انکار اجتهاد و ذم بر مجتهدان توسط وی نوشته است.
( 223 ) میتوان به دو نقطه مهم در شروع کلام فلسفی پیش از اصفهان اشاره کرد: یکی از این دو ابن ابیجمهور احسایی(در ابتدای قرن دهم) است.
البته این بمعنای آن نیست که قاضی سعید در جریان عقلگرایی فلسفی کلام امامیه قرار نمیگیرد، بلکه وی در عین حال که گرایش فلسفی عرفانی دارد، ولی از نظر فکری به ملارجبعلی تبریزی نزدیکتر است.
( 304 ) با این حال وی کاملا در چارچوب کلام حله نیز نمیگنجد و گاه با انتقاد از اندیشههای کلامی به گرایش حدیثی (مانند پذیرش معرفت فطری و عالم ذر)( 305 ) نزدیک شده است.