چکیده:
میرداماد در الافق المبین تقسیمی سهگانه از حمل ارائه نموده است که عبارت است از: حمل شیء بر خود، حمل شایع صناعی و حمل اولی ذاتی. اما این تقسیمبندی سهگانه از سوی وی بیسابقه بوده است و حتی پس از وی نیز دیده نمیشود. مهمترین مشخصه این تقسیمبندی این است که در آن، «حمل شیء بر خود» قسم مستقلی از اقسام حمل بحساب آمده است. تمرکز نوشتار حاضر بر همین مشخصه خواهد بود. چنین بنظر میرسد که مداقه سید سند در خصوص مولفه «تغایر مفهومی» در باب حمل و اعتراض محقق دوانی به آن و سرانجام داوری میرداماد میان ایشان مقدمهیی در طرح این تقسیمبندی بوده است. همچنین بنظر میرسد که غفلت از این داوری میرداماد، پس از وی، به از دست رفتن استقلال «حمل شیء علی نفسه» انجامیده است و بر پایه همین غفلت است که عمده متاخران حمل شیء بر خود را قسمی از حمل اولی ذاتی میدانند.
خلاصه ماشینی:
پس سید سند در واقع تعارضی را در عبارتهای منطقدانان، یا بهتر بگوییم خود ابنسینا، کشف کرده است و آن اینکه بنابر شرط تغایر مفهومی که از عبارت ابنسینا در کتاب الاشارات برداشت میشود، حمل شیء بر خود ممکن نیست، در حالی که براساس عبارتهای ابنسینا در الشفاء مبنی بر جواز حمل جزئی حقیقی بر خود، حمل شیء بر خود ممکن خواهد بود.
حمل اولی انگاری حمل شیء بر خود از سوی سید سند، چندان غریب نیست، زیرا بنظر میرسد همانگونه که منطقدانان متأخر از تغایر مفهومی افزوده شده توسط سهروردی بمعنای حمل تأثیر پذیرفتهاند، از این سخن وی که اتحاد حقیقت موضوع و محمول در کلام ابنسینا، حمل شیء بر خود است نیز متأثر شدهاند.
شاید این امر ناشی از توجه محقق دوانی به این نکته بوده باشد که در بیان ابنسینا و دیگران علاوه بر حمل جزئی حقیقی بر خود، حمل یک مفهوم کلی بر خود نیز از جمله مصادیق حمل شیء بر خود دانسته شده است؛ مانند «انسان انسان است» یا «انسان بشر است.
اما نقد میرداماد بر حمل اولی انگاری حمل شیء بر خود تنها زمانی معنا دارد که خود سید سند یا محقق دوانی واضع عنوان «حمل اولی» نباشند و البته شواهدی نیز بر این امر وجود دارد.
با توجه به اینکه معنای مردود حمل، همان معنایی است که بعدها از آن به حمل اولی تعبیر شده است، ازاینرو این کار سهروردی حمل اولی انگاری حمل شیء بر خود تلقی میشود، انگارهیی که میتوان آن را بوضوح در آثار متأخرانی چون سید سند و محقق دوانی ردیابی نمود.