چکیده:
معتزلیان شیعه شده از جریان های فرهنگ ساز در سیر تفکر امامیه در سده های سوم و چهارم هجری هستند که مقایسه آنان با میراث کلامی متکلمان امامیه در بغداد می تواند به بازشناسی جایگاه و نقش آنان در تاریخ فکر شیعه کمک کند. نوشتار حاضر می کوشد تا از طریق بازخوانی گزارش های موجود در آثار نوبختیان، شیخ مفید و سیدمرتضی، نوع مواجهه اینان را با ابوعیسی وراق و ابن راوندی از دو جنبه شخصیتی و علمی تحلیل کرده و با تبیین داوری متکلمان بغدادی درباره معتزلیان شیعه شده، جایگاه آنان را ترسیم کند. همچنین در نگاهی کلان تر سعی می کند با نشان دادن سیر تحول کلام امامیه از سده سوم تا پنجم به بازسازی صحنه ای از تاریخ کلام شیعه بپردازد. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که نمی توان در میراث برجای مانده از متکلمان امامیه در بغداد درباره ابوعیسی وراق و ابن راوندی مواضع یکسانی را مشاهده کرد؛ اگرچه در بحث امامت نشانه هایی از همسونگری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
ردیه نخست درباره بحث صفات و قدرت الهی بوده که ابومحمد نوبختی به نقد اندیشههای وراق در این موضوع پرداخته و کتاب الغریب المشرقی نیز از کتابهایی است که معتزله آن را الحادی معرفی کرده و به وراق منسوب میکنند (قاضی عبدالجبار، بیتا،2: 374).
سید در ادامه میگوید ما این مذاهب قبیحه را برای کسی که متظاهر به آن نبوده و درباره اندیشههای آنان اظهاری نداشته است نسبت نمیدهیم، حتی اگر از آن اندیشهها و پیروان آنها برائت هم نجسته باشد، زیرا در دین چنین چیزی وجود ندارد و حتی مانع آن نیز شده و ما هم تنها بر ظاهر مأمور شدهایم.
البته صرفا به عنوان تحلیل میتوان گفت، به نظر میرسد دفاعیات مرتضی از ابنراوندی بر اثر مجادلات وی با معتزله بوده است و سید از بیانصافی آنان درباره او سخن میگوید تا آنان را مفتضح کند، نه آنکه او را در عداد علمای امامیه برشمارد و بخواهد اندیشههای وی را موجه نشان دهد؛ به این معنا که سید در کتاب الشافی در مقام دفاع از امامت است و ناچارا ابنراوندی در جبهه اوست و باید از وی دفاع کند.
"/ بحث دیگر درباره قدرت و مقدور این بود که چه کسی مقدور را خلق میکند؟ ابنراوندی در بحث خلق افعال ارادی معتقد بود، خداوند افعال اختیاری انسان را خلق میکند، ولی این انسان است که آنها را کسب میکند (حسنی رازی، بیتا: 116)؛ در مقابل، سیدمرتضی مانند معتزله برای انسان قائل به اختیار و استناد افعال به خود بندگان بود (سیدمرتضی، 1405ق، 1: 135ـ139).