چکیده:
یکی از نتایج«مکتب وقوع»که در سده دهم هجری در ادبیات فارسی پدید آمد،نوع ادبی
معروف به«واسوخت»بود که به ظاهر در ادبیات فارسی،حتی در عهد شاعران مشهوری که
اشعاری با مضمون واسوخت سروده اند، دیده نمی شود. همان طور که محققان در شبه قاره
گفته اند، این عنوان بعدها در هندوستان به اشعاری با مضمون اعراض و روی گردانی بر مبنای
اظهار گله و شکایت از معشوق نسبت داده شده است. در واقع، شاعران اردوزبان، با توجه به
فرهنگ و ویژگی های ادبی آن اقلیم، نوآوری ها و ابداعاتی در شیوة بیان این مضامین ایجاد
کرده اند که بررسی تطبیقی و نشان دادن آنها از منظر مقایسه و پژوهش حائز اهمیت است.
دراین مقاله، ضمن اشارة کوتاهی به تاریخچة واسوخت، به بررسی چگونگی واسوخت های
سروده شده به زبان اردو در ادوار مختلف می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
اگر عقیده دکتر زرین کوب را در باب ادبیات تطبیقی بپذیریم که «آنچه در ادب تطبیقی مورد نظر محقق و نقاد هست ، نفس ادبی نیست ، بلکه تحقیق در کیفیت تجلی و انعکاسی است که اثر ادبی قومی در ادب قوم دیگر پیدا می کند» (به نقل از انوشیروانی ١١)، درباره مطالعه تطبیقی واسوخت در ادبیات فارسی و اردو باید گفت که در این نوع ادبی هم تجلی و انعکاس آثار ادبی فارسی مربوط به ایران و فارسی زبان ها در ادبیات ملت های هندوستان ، که اردوزبان ها یکی از آن ملت ها به شمار می آیند، به روشنی قابل مشاهده است .
در پایان ، می گوید که اگر چه هوس روی تو از خاطرم رفته و آرزوی قامت دلجوی تو را از دل رانده و با آزردگی خاطر از کوی تو رفته ام ، اما : حاش لله که وفای تو فراموش کند سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند (همان ٢٦٢) وحشی شعر دیگری دارد که بند نخست آن چنین است : ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تو را التفاتی به اسیران بلا نیست تو را ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را با اسیر غم خود رحم چرا نیست تو را فارغ از عاشق غمناک نمی باید بود جان من این همه بی باک نمی باید بود شاعر بدون هیچ سخن دیگری مستقیم محبوب را مخاطب قرار می دهد و او را بی خبر از وفا و سرزنش خار جفا می نامد.