چکیده:
ترجمه ، از دیرباز، به لحاظ تاثیر و بده بستان ادبی و فرهنگی در میان ملت های گوناگون نقش به سزایی داشته ، ولی در مقایسه با متن اصلی در مقام مادون قرار گرفته ، مترجم نیز عبدعبید نویسنده اصلی به شمار آمده است . در مقاله حاضر، سوزان باسنت پس از تعریف ترجمه در قالب انتقال متون مکتوب از یک زبان به زبان دیگر، جهد می کند تا نشان دهد که ترجمه به جای اینکه «رونوشت » اثر اصلی باشد عملی خلاق است و در احیا و ارزیابی مجدد زبان و ادبیات هر قوم نقش بسیار مهمی دارد. در انجام سخن هم بر این نکته تاکید می کند که ترجمه فعالیت حاشیه ای نیست و در شناخت دنیای مسکونی ما اهمیت بسیار دارد. (ص . ح.)
خلاصه ماشینی:
در مقاله حاضر، سوزان باسنت پس از تعریف ترجمه در قالب انتقال متون مکتوب از یک زبان به زبان دیگر، جهد می کند تا نشان دهد که ترجمه به جای اینکه «رونوشت » اثر اصلی باشد عملی خلاق است و در احیا و ارزیابی مجدد زبان و ادبیات هر قوم نقش بسیار مهمی دارد.
ویلسون هریس در مقاله خویش ، با عنوان «تاریخ و افسانه و اسطوره در جزایر کارائیب و گینه »١ (١٩٧٠)، از این هم فراتر می رود و درباره امکان شیوه های بدیل نگرش ، که بتواند طرز تلقی و آگاهی درباره گذشته و حال و آینده را دیگرگون سازد، به شیوه بی بدیل خود چنین می نویسد: گنجایی حقیقی فرهنگ های حاشیه ای و محروم در نبوغ آنها برای شورانیدن مزرع تمدن نهفته است تا مگر مرزهای نفوذ کلام از منظرهای نو و به وهم نیامده جلوه گر شود و درک و دریافت دیگری از واقعیت ، زبان واقعیت ، خوانشی دیگر از متون واقعیت ، به دست دهد.
در جایی که نویسندگان هندی و افریقایی بر آن بوده اندکه ترجمه را این گونه جلوه دهند که جز بنیاد کردن و ادامه دادن استعمارگری و ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Jorge Luis Borges, “The Homeric Versions” 2 Giovanni Pontiero, Margaret Sayers Peden, Gregory Rabassa, Eliot Weinberger, Suzanne Jill Levin غلبه زبان و ادبیات انگلیسی نقشی ندارد، نویسندگان و روشنفکران برزیل و امریکای لاتین آگاهانه بر آن شده اند که متون نص اروپایی را از آن خود کنند.